دیدگاه

در عالم رازی است که جز به بهای خون فاش نمی شود
  • دیدگاه

    در عالم رازی است که جز به بهای خون فاش نمی شود

امام خامنه ای (حفظه الله):
دیدگاه

جوانها! بدانید، بدون هیچ‌گونه تردیدی آینده‌ی روشن و امیدبخش این کشور و این نظام متعلّق به شما است؛ شما خواهید توانست کشورتان و ملّتتان را به اوج افتخار برسانید؛ شما به توفیق الهی خواهید توانست الگو و نمونه‌ی کاملِ تمدّنِ نوینِ اسلامی را در این آب و خاک تشکیل بدهید؛ برای اینکه بتوانید این وظائف بزرگ را انجام بدهید، بایستی دین را، تقوا را، عفّت را، پاکیزگیِ روحی را در میان خودتان هرچه بیشتر ترویج کنید و تقویت کنید. جوانِ امروز احتیاج دارد به دین، به تقوا، به علم، به نشاطِ کار، به امانت، به عفّت، به [انجام‌] خدمات اجتماعی و به ورزش؛ اینها خصوصیّاتی است که جوانِ امروز به آن احتیاج دارد و شما عزیزان بسیجیِ من ان‌شاءالله توفیق انجام این کار را داشته باشید.

طبقه بندی موضوعی

مقام معظم رهبری برای معرفی شاخص ها در طول چند سال ذکر شده به دو نحو عمل فرمودند :

الف) طرح گفتمان کلی در آن دوره به انهار مختلف از جمله بحث پیرامون حکومت مطلوب از نظر گاه حضرت رسول در خطبه های نماز جمعه طرح بحث های مختلف در جمع های دانشجویی و . . .

ب) بیان صریح شاخص ها در سخنرانی های قبل از انتخابات

تمامی شاخص های نوع دوم در طول این چند سال را به جهت اهمیت خدمت شما عرضه میدارم امید که مورد استفاده قرار گیرد


بیانات در جمع مردم استان کردستان‌ در میدان آزادى سنندج  ۲۲/۲/۸۸

مسئله‌ى بعدى در انتخابات این است که مردم سعى کنند صالح‌ترین را انتخاب کنند. آن کسانى که نامزد ریاست جمهورى میشوند و در شوراى نگهبان صلاحیت آنها زیر ذره بین قرار میگیرد و شوراى نگهبان صلاحیت آنها را اعلام میکند، اینها همه‌شان صالحند. اما مهم این است که شما در بین این افراد صالح، بگردید و صالح‌ترین را پیدا کنید. این جا جائى نیست که من و شما بتوانیم به حداقل اکتفاء کنیم؛ دنبال حداکثر باشید؛ بهترین را انتخاب کنید.

 بهترین کیست؟ من نسبت به شخص، هیچ‌گونه نظرى ابراز نمیکنم؛ اما شاخصهائى وجود دارد. بهترین، آن کسى است که درد کشور را بفهمد، درد مردم را بداند، با مردم یگانه و صمیمى باشد، از فساد دور باشد، دنبال اشرافیگرى خودش نباشد. آفت بزرگ ما اشرافیگرى و تجمل‌پرستى است؛ فلان مسئول اگر اهل تجمل و اشرافیگرى باشد، مردم را به سمت اشرافیگرى و به سمت اسراف سوق خواهد داد. اینى که ما گفتیم امسال، سال حرکت به سوى اصلاح الگوى مصرف است، یعنى امسال سالى است که ملت ایران تصمیم بگیرد که با اسراف مبارزه کند. نمیگوئیم بکلى و یکباره و در طول یک سال، اسراف تمام بشود؛ نه، ما واقع‌بین‌تر از این هستیم؛ میدانیم این کار مال سالیان پى در پى است و باید کار بشود تا به این فرهنگ برسیم؛ باید این کار را شروع کنیم.

 یکى از اساسى‌ترین کارها براى اینکه ما جلوى اسراف را بگیریم این است که مسئولین کشور، خودشان، کسانشان، نزدیکانشان و وابستگانشان، اهل اسراف و اهل اشرافیگرى نباشند. چطور میتوانیم اگر خودمان اهل اسراف باشیم، به مردم بگوئیم اسراف نکنید؛ «أ تأمرون النّاس بالبرّ و تنسون انفسکم»؛ «یا أیّها الّذین امنوا لم تقولون ما لا تفعلون. کبر مقتا عند اللَّه ان تقولوا ما لا تفعلون». اولین کار این است که ما مسئولین کشور را، افرادى انتخاب کنیم که مردمى باشند، ساده‌زیست باشند، درد مردم را بدانند و خودشان از درد مردم احساس درد کنند. این هم به نظر من شاخص مهمى است. آگاهانه بگردید؛ برسید؛ و به آنچه که رسیدید و تشخیص دادید، با قصد قربت اقدام کنید؛ با قصد قربت پاى صندوق انتخابات بروید و خداى متعال اجر خواهد داد. این هم یک نکته.

 

بیانات در دیدار زائرین و مجاورین حرم مطهر رضوی  ۱/۱/۸۴

در آغاز برنامه(سند توسعه و پیشرفت کشور)، یک مدیریت کارآمد، با کفایت و پُرنشاط باید سر کار باشد تا بتواند سازه هاى این برنامه را مستحکم و استوار کند و پایه هاى این برنامه را به طور عمیق و محکم پى ریزى کند. اهمیت این انتخابات در این است که ملت ایران مى خواهد مدیرى را انتخاب کند که بتواند موانع اجراى برنامه را از سر راه ملت ایران بردارد؛ مثل بولدوزرى که موانع را برمى دارد تا جاده یى را صاف کند.

یک انسان قوى، با کفایت، داراى نشاط و شادابى و شوق به کار و احساس مسؤولیت خواهد توانست حرکت بیست ساله به سمت چشم انداز را - که امسال این شروع انجام مى گیرد - با قوت و قدرت آغاز کند. مدیرى که ملت ایران در انتخابات برخواهد گزید، شروع کننده است؛ در واقع وارد کننده ى کشور در یک دوره ى جدید و در یک حرکت تازه به سمت همان چیزهایى است که ملت ایران به آن احتیاج دارد. در طول سالهاى گذشته، از بعد از جنگ تا امروز، کارهاى فراوانى در این کشور انجام شده؛ هر کس انکار کند، بى انصافى کرده است. ساخت زیربناهاى کشور، کارهاى عمرانى فراوان، پیشرفت هاى علمى و فناورى؛ بنابراین در همه ى زمینه ها کار شده است.

 

بیانات در دیدار مردم کرمان‌   ۱۱/۲/۸۴

انسانى که داراى کارآمدى و کفایت باشد و به هدف‌ها و استقلال این ملت و لزوم پیشرفت این کشور ایمان داشته باشد، مى‌تواند بسیارى از کارها را بکند؛ همچنان‌که بحمداللَّه دولت‌هاى متعدد در طول سال‌هاى گذشته کارهاى بزرگى انجام دادند. محصول کارهاى آنها در اختیار مسؤولان بعدى است که بیایند و در راه خدمت به مردم و شیرین کردن کام آنها این کارها را تکمیل کنند.

البته رهبرى در پشتیبانى از رئیس‌جمهور هیچ‌گونه درنگى نمى‌کند. کسى را که مردم انتخاب کنند و رئیس‌جمهور قانونى کشور شود، همیشه مورد احترام و تکریم و حمایت جامع رهبرى در همه‌ى دولت‌ها بوده؛ بعد از این هم باید باشد.

اما آنچه در درجه‌ى اول اهمیت قرار دارد، این است که اهتمام همه‌ى مردم، نخبگان مردم و مسؤولان گوناگونِ بخش‌هاى مختلف این باشد که رئیس‌جمهورى انتخاب شود که بتواند گره‌هاى زندگى مردم را در دوران کنونى باز کند؛ وظایف این دوره را بشناسد و با قوت و اقتدار به آن عمل کند. ان‌شاءاللَّه مردم کارى کنند که خداى متعال رئیس‌جمهورى با این توانایى‌ها و با این رویکردها براى این کشور مقدر کند.

هر دوره خصوصیتى دارد و هر کدام از مسؤولان در دوره‌هاى گذشته کارهایى انجام دادند. امروز ما احتیاج داریم که در کشورمان تلاش و پیشرفت و رشد علمى و فناورى، همراه با عدالت اجتماعى و مبارزه‌ى با فساد باشد. آنچه براى رئیس‌جمهور آینده بسیار مهم است، این است که با همه‌ى وجود در پى کار و تلاش براى مردم باشد. لذا من در اول سال عرض کردم؛ آنچه کشور احتیاج دارد، رئیس‌جمهور بانشاط، مصمم، کاردان، توانا، پیگیر و با حوصله است؛ رئیس‌جمهورى که قدر مردم را بداند؛ با مردم صمیمى باشد؛ براى مردم مجاهدت کند؛ براى مردم کار و تلاش کند؛ ظرفیت‌هاى کشور را آن‌چنان به‌کار بگیرد که مردم بتوانند از این ظرفیت‌ها در همه‌جا بهره‌مند شوند؛ رئیس‌جمهورى که اعماق کشور و روستاهاى دورافتاده براى او با تهران تفاوتى نداشته باشد؛ حق مردم شهرهاى بزرگ و کوچک در نظر او یکسان باشد؛ بتواند براى رفع تبعیض و پُر کردن شکاف میان ثروتمندان و فقرا تلاش و کار کند؛ رئیس‌جمهورى شجاع، با تدبیر و مؤمن به هدف‌هاى انقلاب و نظام باشد.

البته بدیهى است که رهبرى از فرد خاصى حمایت نمى‌کند؛ از معیارها حمایت مى‌کند. ما دنبال این هستیم که این معیارها تحقق پیدا کند. بنده دنبال این هستم که شخصى سر کار بیاید و قوه‌ى مجریه را اداره کند که خود را خدمتگزار مردم بداند و توانایى داشته باشد و به آرمان‌هاى امام و نظام اسلامى معتقد و پایبند باشد و حقیقتاً عدالت و مبارزه‌ى با فساد براى او حائز اهمیت باشد. دعا مى‌کنیم خدا دل‌هاى مردم را به این سمت هدایت کند که بتوانند چنین کسى را - که امروز مورد نیاز لحظه‌ى تاریخىِ حساس ِ این کشور است - انتخاب کنند.

اگر خداى متعال توفیق دهد که رئیس‌جمهورِ کارآمدِ باکفایتِ پُرنشاطِ شادابى که علاقه‌ى به مردم و علاقه‌ى به عدالت و علاقه‌ى به رفع فساد و تبعیض براى او در درجه‌ى اولِ برنامه‌ها قرار داشته باشد، سر کار بیاید، من به شما عرض بکنم که بسیارى از مشکلات اساسى این کشور - چه مسائل داخلى و چه مسائل خارجى - حل خواهد شد.

 

بیانات در دیدار مردم شهرستان جیرفت   ۱۷/۲/۸۴

من بارها گفته‌ام که اصل حضور مردم در انتخابات، حتّى از انتخاب اصلح هم مهمتر است؛ اگرچه انتخاب اصلح هم بسیار اهمیت دارد.

اصلح یعنى چه کسى؟ یعنى کسى که همین هدف‌ها را دنبال کند؛ یعنى کسى که همین دردها را بداند و حس کند؛ یعنى کسى که براى ریشه‌کنى فقر و فساد عزم جدى داشته باشد؛ یعنى کسى که به حال قشرهاى محروم و مستضعف دل بسوزاند. اصلح کسى است که هم به ترقى و پیشرفت کشور و توسعه‌ى اقتصادى و غیراقتصادى بیندیشد؛ هم زیر توهمات مربوط به توسعه، آن‌چنان محو و مات نشود که از یاد قشرهاى مظلوم و ضعیف غافل بماند. اصلح کسى است که به فکر معیشت مردم، دین مردم، فرهنگ مردم و دنیا و آخرت مردم باشد. اصلح کسى است که بتواند این بارِ عظیم را بر دوش بگیرد؛ هر کسى نمى‌تواند این بار را بر دوش بگیرد؛ نشاط و حوصله و همت و قدرتِ لازم و هوشمندى لازم دارد. البته هر کس صلاحیتش در مراکز قانونى تأیید شود، صالح است؛ اما باید در بین صالح‌ها گشت و صالح‌تر را پیدا و او را انتخاب کرد. این، هنر شما مردم است.

امیدوارم ان‌شاءاللَّه با تشکیل یک دولت قوى و کارآمد و با کفایت، راهى را که دولت‌هاى قبل با دلسوزى و پشتکار رفتند، با قوتِ هرچه بیشتر ادامه دهد و مشکلات این منطقه و استان کرمان و همه‌ى کشور ایران عزیز - بخصوص مناطق محروم - را برطرف کند.

 

بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان بسیجى‌    ۵/۳/۸۴

بعضى‌ها هستند که خیلى وسوسه مى‌کنند - آیا این، آیا آن؟ آیا این، آیا آن؟ - آخرش هم یا مجبور مى‌شوند به طاق جفت و استخاره متوسل شوند و یا اصلاً از خیر رأى دادن مى‌گذرند. نه، انسان فکر مى‌کند؛ به کسى مى‌رسد و مى‌گوید: خدایا! نتیجه‌ى تحقیقات من این است. من طبق حجت درونى خودم - که عقل و تفکر است - و بر اساس مشورتى که با دیگران داشته‌ام، رأى مى‌دهم. خداى متعال قبول مى‌کند؛ ولو این تشخیص، درست نباشد. بنابراین نباید وسوسه کرد. معیارها، معیارهاى روشنى است. جوسازى و تبلیغات دروغین و براق و رنگین نباید انسان را از شناخت حقیقت دور بدارد.

البته یکى از معیارها هم این است که هرچه دشمنان این ملت مى‌خواهند، عکس آن باید عمل کرد. چیزى که آنها مى‌خواهند، خیر ملت نیست. آنها منافع خودشان را دنبال مى‌کنند. بلندگویان استکبارى دنیا که به مجلس هفتم اعتراض مى‌کنند، همان کسانى هستند که مجالس صددرصد فرمایشىِ سلطنتىِ دوران شاه را قبول داشتند. الان هم نظامهایى را که در آنها اصلاً رأى‌گیرى به معناى درست کلمه وجود ندارد، قبول دارند؛ اما به این مجلس اعتراض مى‌کنند! چرا؟ چون آن، منافعشان را تأمین مى‌کند؛ اما این، منافعشان را تأمین نمى‌کند. آنها دنبال منافع خودشان هستند. اگر جهتى را نشان دادند و به جایى تمایلى داشتند، معلوم است که منافع آنها در آن است؛ که درست نقطه‌ى مقابل منافع ملت و نظام جمهورى اسلامى است و باید با آن مخالفت کرد؛ همان معیارى که امام (رضوان‌اللَّه‌علیه) به ما گفتند.

 

بیانات در خطبه‌هاى نماز جمعه‌ی تهران‌   ۲۸/۲/۸۰

وظایف فراوانى بر عهده رئیس‌جمهور است. عمده این وظایف دو چیز است. البته از همه ظرفیتها و قابلیتها و استعدادهایى که در این کشور وجود دارد، باید استفاده شود. همه نیازهاى این کشور - نیازهاى امروز، حتّى زمینه نیازهاى فردا - باید در تصمیم‌گیریها دیده شود. باید عدالت، محور و اساس باشد. باید امنیتِ همه‌جانبه مورد توجّه باشد؛ امنیّت اجتماعى، امنیّت اقتصادى، امنیّت فرهنگى، امنیّت آبرویى. مردم در نظام جمهورى اسلامى باید احساس کنند که جان و مال و فرزندان و ناموس و فکر و عقیده و سرمایه‌گذارى و فعّالیت اقتصادى‌شان برخوردار از امنیّت است. بهداشت مردم، عزّت و هویّت ملى مردم، ارتقاى علمى کشور، کارآمدى دستگاه ادارى و فسادزدایى از آن، در قانون اساسى وجود دارد. اینها وظایف مهمى است که باید وجهه همّت قرار گیرد. البته همه این وظایف در چهار سال ریاست جمهورى قابل عمل نیست؛ بسیارى از اینها در بلند مدّت محقّق مى‌شود و در دوره‌هاى متعدّد، افرادى باید این کارها را پى بگیرند تا به نتایجى برسد؛ منتها جهتگیرى باید اینها باشد.

در میان اینها دو چیز از همه مهمتر است که ان‌شاءاللَّه در فرداى رأى‌گیرى، هر کس با انتخاب اکثریت مردم، به‌سلامت و با عافیت و امنیّت و آرامش رأى آورد و رئیس‌جمهورِ قانونى این کشور شد، در برنامه‌ریزیها باید به این دو چیز اهمیت بدهد: یکى از این دو چیز عبارت است از گشایش اقتصادى و ایجاد غنا در کشور - رفع مشکلات و اصلاح امور اقتصادى - دیگرى ارتقاء فرهنگ دینى.


در انتها نیز به حکم استقرا گمان میکنم که شاخص های حضرت آقا برای این دوره نیز تا حدود زیادی مشترک با همین شاخص های فوق الذکر باشد. اما لزوم مطابقت تمامی موضوعاتی که از طرف رهبری مطرح خواهد شد با شرایط کنونی بسیار بسیار مهم میباشد.

۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ فروردين ۹۲ ، ۲۱:۳۰
حامد موفق بهروزی
سه شنبه, ۲۹ اسفند ۱۳۹۱، ۰۹:۴۸ ق.ظ

برنامه اصلاح طلبان یا عقده های 8 ساله از نظام؟

دیروز 28 اسفند ماه خبر جالبی را در خروجی بعضی سایت های خبری مشاهده کردم که حیرت بنده را بر انگیخت . خبری با عنوان (( انتشار برنامه اصلاح طلبان/ موافقت خاتمی)) . وقتی کلیت خبر و محتوای آن را بیشتر مورد مطالعه قرار دادم تعجب بنده افزایش یافت . نکاتی کوتاه و مختصر در باره این به اصطلاح برنامه مرقوم کردم شاید مورد استفاده دوستان قرار گیرد:

آنچه به عنوان اولین برنامه اصلاح طلبان با عنوان (( بیم ها و امید ها ، باید ها و نباید ها )) منتشر شده است چیزی نیست جز یک سند حقارت آمیز برای اصلاحات که به واسطه آن فقط میتوانند پز روشنفکری بدهند . ادعای این جریان ارائه برنامه و راهکار میباشد در حالی که آنچه در متن این به اصطلاح برنامه وجود دارد تناقضات آشکار در روش ، عملکرد و تفکر خود آنها در چند سال اخیر است.چند نکته کلی را خدمت شما عرض میکنم و سپس به خود این سند میپردازم:

الف) ادعای این جریان ، تقلب در انتخابات ریاست جمهوری سابق بود

ب)ادعای این جریان ، دیکتاتوری نظام جمهوری اسلامی ایران بود

ج)ادعای این جریان ، شرط گذاری برای ورود به انتخابات مجلس نهم بود

حال سوالاتی متصور است که عرض میشود:

الف) آیا این آقایان به شروط خود دست یافته اند که برای انتخابات ریاست جمهوری برنامه ارائه میدهند؟

ب)اگر دست نیافته اند ( که نیافته اند) چطور وارد انتخاباتی میشوند که در آن تقلب خواهد شد؟(چون قانون همان قانون است و مجری همان مجری)

ج)اگر دست نیافته اند ( که نیافته اند) چطور می خواهند ریاست قوه مجریه کشوری را به دست بگیرند که نظام آن یک نظام دیکتاتور است؟

د)اگر دست نیافته اند ( که نیافته اند) چطور می خواهند ریاست قوه مجریه کشوری را به دست بگیرند که علاوه بر نظام آن، مردم آن نیز از این دیکتاتوری استقبال میکند؟(نهم دی، بیست و دو بهمن ، انتخابات مجلس نهم و . . . )

آنچه در این سند آمده غیر از زیر سوال بردن کلیت نظام و تمرکز بر دولت نهم و دهم برای سیاه نمایی چیز دیگری نیست. جالب است که در ابتدای نامه تدوینگران این برنامه خطاب به خاتمی آمده است:

((دیر گاهی است که خاطر همه دلسوزان کشور، دل‌بستگان به امام و انقلاب اسلامی و همه خدمت‌گزاران صدیق جمهوری اسلامی نگران است. فاصله ایجاد شده میان آرمان‌های اصیل انقلاب اسلامی و وضعیت کنونی کشور همه را به تکاپو واداشته است تا تمام تلاش خود را برای اصلاح امور به کار بندند.))

و هیچ نمی اندیشند که اصلی ترین یادگار امام (ره) -  مقام عظمای ولایت امام خامنه ای – فرمود این دولت گفتمان امام و انقلاب را احیا کرد و اگر کمی در این معنی تامل میکردند میدانستند که این جمله یعنی این که شما گفتمان اصیل امام و انقلاب را از بین برده بودید و حال شما نگران هستید ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ 

و هیچ از خود نمیپرسند که آیا خود ما به آرمان های امام و انقلاب دلبسته ایم؟ اگر هستیم ( که نیستیم) چرا نظر شورای نگهبان را که از تاکیدات امام (ره) بود نپذیرفتیم؟ اگر هستیم ( که نیستیم) چطور اصلی ترین اصل نظام جمهوری اسلامی ایران– ولایت فقیه -  را زیر سوال بردیم؟

در ادامه این به اصطلاح برنامه آمده است :

((دغدغه شما - خاتمی -  و ما که خود را از صاحبان انقلاب و جمهوری اسلامی می‌دانیم در این میان افزون‌تر است))

شاید یادشان رفته که امام (ره) فرمود: این ملت اسلام را میخواهند حتی اگر خود من نیز خلاف اسلام عمل کنم این مردم مرا نیز کنار خواهند گذاشت. امام خود را صاحب نظام و انقلاب نمی دانست و شما خود را سهم خواه انقلاب میدانید آنهم بعد از آنهمه فتنه انگیزی که رقم زدید.

در بند بند این به اصطلاح برنامه بارها از واژه های ( وضعیت نگران کننده کنونی ، بنا نبود . . .شود ، صیانت از آرای مردم ، آزادی مردم ، دموکراسی ، نهاد های مدنی و . . . ) استفاده شده است . این همان گفتمانی است که تحصن مجلس را رقم زد . این همان گفتمانی است که دولت توسعه غربی را رقم زد . این همان گفتمانی است که فتنه هفتادو هشت را رقم زد . این همان گفتمانی است که فتنه هشتادو هشت را رقم زد . امیدوارم مردم به هوش باشند که صدای پای فتنه گران نزدیک تر و نزدیک تر شنیده میشود.

حرف زیاد است و نقد زیاد ولی صرفا کلیت را خواستم مطرح کنم

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ اسفند ۹۱ ، ۰۹:۴۸
حامد موفق بهروزی
دوشنبه, ۲۸ اسفند ۱۳۹۱، ۱۱:۱۹ ق.ظ

جریان برانداز در رسانه ملی؟؟؟

چند ماهی است که صداهای متفاوتی از تلوزیون جمهوری اسلامی ایران شنیده میشود و شاهد حضور اشخاصی هستیم که مدتی قبل آنها را فتنه گر میدانستیم. اما حالا چه شده است که صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران پذیرای حضور گرم!!! آنها شده است . به نظر میرسد دو جریان در این اتفاق سهم عمده دارند :

 الف)جریانی از داخل سیستم رسانه ای جمهوری اسلامی ایران

ب)جریانی که میتوان آنها را همان فتنه گران نامید

اخبار ضد و نقیض از سیستم رسانه ملی جمهوری اسلامی ایران حاکی از آن است که ، این مجموعه با مدیریت واحد شخص رئیس سازمان مدیریت نمیشود و گروههای مختلف در اعمال نظر خود سهم دارند. شاید بتوان جریان های داخل نظام رسانه ای را طیفی از جریانهای حزب الله و طرفداران فتنه گران توصیف کرد . در بد ترین حالت ممکن، هردو طیف خواهان پخش این برنامه ها خواهند بود. ما نیز چون میخواهیم تمامی حالات ممکن را بررسی کنیم این شرایط را در نظر میگیریم که امیدواریم این طور نباشد . حال در این شرایط انگیزه این دو جریان چه میتواند باشد؟ به نظر میرسد در صورتی که جریان حزب الله  میتواند دچار یک اشتباه تحلیلی در این اتفاق شود فشار جریان حامی فتنه گر سبب پر رنگ تر شدن این موضوع و به نتیجه رسیدن اهداف فتنه گران باشد. به احتمال زیاد اشتباه جریان حزب الله این است که در تحلیل های خود به این نتیجه رسیده است که در انتخابات آتی ما نیاز مند حضور حد اکثری مردم هستیم و باید زمینه را طوری فراهم نماییم که از تمام طیف های فکری سیاسی فرصت حضور در رسانه ملی را داشته باشند و انگیزه کافی برای طرفداران آنها نیز ایجاد شود تا مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری افزایش یابد و البته احتمال دیگری نیز وجود دارد که کمی دور از ذهن است و آن انگیزه جریان حزب الله برای جداسازی و خالص سازی و به نوعی احیا جریان اصیل اصلاح طلب با رعایت خطوط قرمز نظام توسط اشخاصی است که از جریان فتنه تبری میجویند. اما جریان دوم داخل رسانه ملی که به نظر کم رمق هم نباشد به دنبال رسانه ای کردن افراد به اصطلاح سفید خود و آماده کردن فضا برای حضور جریان اصلاح طلب در  انتخابات میباشد

جریان خارج از رسانه ملی همان جریان اصلاح طلب و یا به نوعی همان جریان فتنه گر و اختصاصا حلقه دوم به بعد این جریان را تشکیل میدهد. چرا که سرکردگان اصلی فتنه هنوز در توهمات خود باقی هستند و کوچکترین نشانه ای دال بر فهم اوضاع در آنها دیده نمیشود . انگیزه اصلی این افراد به نظر میرسد احیا این جریان است چرا که خودشان نیز به خوبی دریافته اند که دیگر این جریان جایگاهی در بین مسئولان نظام و مردم ندارد. عدم حضور آنها در طول چهار سال در رسانه ملی که بیشتر از طرف خود آنها صورت گرفت سبب شد تا هم نفرت مردمی بیشتر شود و هم جناح مقابل نیز از این موقعیت استفاده کند و هرچه بیشتر از مشروعیت و مقبولیت آنها بکاهد، هرچند فی نفسه آنچه خود آنها در عمل از خود نشان دادند عامل اصلی این سقوط بود. واقعیتی که جریان اصلاح طلب با آن مواجه است کمبود رسانه مقبول و اثر گذار در جامعه از طرف آنهاست. این جریان سایت ها ، روزنامه ها و مجلات زیادی در اختیار دارد ولی عدم اقبال عمومی به این رسانه ها باعث سر خوردگی این جریان شده است

حال با این شرایط چه باید کرد ؟ آیا رسانه ملی باید این فرصت را در اختیار افراد وابسته به این جریان قرار دهد یا . . .؟ آنچه ظاهرا رقم خورده این است که پاسخ رسانه ملی به این سوال مثبت است چرا که برنامه های متعدد پخش شده نشان دهنده ولع خاص مسئولان برای حضور این جریان است . اما نکته ای که مغفول مانده این است که آیا شاخص های اصلی ما یعنی گفتمان امام و انقلاب نیز با این تصمیم همخوانی دارد یا نه؟ خیلی کوتاه چند نمونه را یاد آوری میکنم تا دوباره یک نتیجه گیری داشته باشیم: حتما انتخابات مجلس نهم را به خاطر دارید. زمانی که حساسیت فراوانی را تمامی دلسوزان نظام احساس کردند. حضور حداکثری اولویت نخست آن انتخابات بود. در شرایطی که نظام بار ها از جریان اصلاح طلب درخواست کرد تا با مرزبندی با جریان فتنه گر و حضور در رسانه ملی و کرسی های گفت و گو باعث حضور حداکثری مردم شود با پاسخ منفی آنها مواجه شد. به یاد داریم که در آن انتخابات جناح اصلاح طلب به سه دسته اصلی تقسیم شد: اقلیتی که انتخابات را تحریم کردند، اکثریتی که انتخابات را مشروط کردند و اقلیتی که حضور پیدا کردند. در واقع زمانی که نظام با تمام امکانات برای افزایش مقبولیت خود در بین مردم تلاش میکرد این جریان همسو با دشمنان قسم خورده این نظام مقدس در جهت کاهش حضور مردم در انتخابات فعالیت کردند و بحمد الله با حضور گسترده مردم در انتخابات شکست این توطئه نیز رقم خورد . حال سوال را باید واضح تر پرسید: آیا برای جریانی که تا آخرین نفس مقابل نظام ایستاد و در جهت کاهش حضور مردم در انتخابات فعالیت کرد ، فتنه هشتادوهشت ، هفتادو هشت و تحصن در مجلس و  . . . را به راه انداخت باید فرصت رسانه ای ایجاد کرد ؟ زمانی که نظام به حضور رسانه ای این جریان نیاز داشت این جریان با تمام غرور و تکبر خود را به عنوان اکثریت پنداشت و با تحریم انتخابات آن را انتصابات نامید . حال چگونه رسانه ملی میتواند این فرصت را در اختیار این جریان قرار دهد ؟ مگر جمله معروف حضرت امام که در مورد توبه دزد بود یادمان رفته : شاید توبه دزد را بپذیریم ولی او را وزیر اقتصاد نمیکنیم. امیدوارم حضرات رسانه ملی به هوش باشند و این ذخیره ملی را به آسانی در اختیار هر کسی قرار ندهند

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ اسفند ۹۱ ، ۱۱:۱۹
حامد موفق بهروزی
شنبه, ۵ اسفند ۱۳۹۱، ۰۲:۲۹ ب.ظ

بن بست بحران سوریه ؛ ادامه درگیری یا گفتگو ؟

همانگونه که در یادداشت"سوریه خط مقدم مبارزه با استکبار" عنوان گردید علل مختلفی دست به دست هم داده و مسئله سوریه را به یک بحران جهانی تبدیل کرده اند. این در حالی است که کشورها و گروههای طراح این فاجعه انسانی تا حدود زیادی به اهداف خود دست نیافته اند.

هر روزی که از این اشتباه استراتژیک می گذرد هزینه های آن نیز بیشتر می شود و دامان عاملان آن را آلوده تر می کند. سردرگمی و انفعال دشمنان اسلام و مقاومت در رویکرد متناقض آنها آشکار گردیده و آنها نیز به نتایج این اقدام وحشی گرایانه خود دچار گشته اند.

آنچنان که "داگلاس هرد" سیاست مدار معروف انگلیسی می گوید: ما داریم زیر منگنه ای له می شویم که خودمان آن را به وجود آورده ایم. وخامت اوضاع سوریه، غرب را شدیدا تحت فشار قرار داده است. وجود رویکردهای متفاوت نسبت به مسئله سوریه در مراکز امنیتی و دستگاه سیاست خارجی آمریکا نیز سردرگمی شدیدی را برای دولت آمریکا رقم زده است.

مسئله ای که در چند روز اتفاق افتاد تمدید تحریم تسلیحاتی مخالفان سوریه توسط اتحادیه اروپا بود. در جلسه بروکسل، انگلستان با حمایت فرانسه و ایتالیا به دنبال لغو تحریم ها بودند ولی نتوانستند 27 کشور اروپایی را مجاب به لغو تحریم ها کنند. این مسئله نیز شکست سیاسی انگلستان را در قبال سوریه آشکار ساخت.


اما رویکرد آمریکا بعد از دو سال ظاهرا تغیییراتی داشته است. این نکته را می توان در تغییرات اساسی دستگاه دیپلماسی آمریکا با تغییر وزیر امور خارجه به روشنی دریافت. قبل از آن نیز برکناری "دیوید پترائوس" رئیس سابق سازمان سیا رنگ و بوی تغییر استراتژی را در مباحث امنیتی آمریکا تشدید کرد."جو بایدن" نیز در اظهاراتی متفاوت با قبل مخالفت خود را با تجهیز مخالفان سوری اعلام داشت. این جهت گیری ها در حالی است که در دو سال گذشته هیلاری کلینتون حمایت همه جانبه ایالات متحده امریکا را از مخالفان سوریه اعلام می داشت.

تغییر تنها یک دلیل می تواند داشته باشد و آن عدم کارآمدی استراتژی قبلی است. اما در چه سوریه چه رقم خورده است که آمریکا و گروه مخالفان در پی راه حل جدیدی برای این بحران می باشند؟

تحلیل شرایط داخلی سوریه در ارتباط نزدیک با تحلیل دو مولفه "موضع عمومی مردم سوریه" و "شرایط متقابل نظامی گروه موسوم به ارتش آزاد و ارتش دولت سوریه" است.

آنچه در آغاز تنش ها در سوریه رقم خورد این واقعیت را نشان داد که اقشاری از مردم سوریه تا حدودی به جریانات مخالف دولت سوریه تبدیل گشته بودند و در تجمعات مخالفان حضور پیدا می کردند اما بعد از حضور پررنگ تر عوامل سلفی و مزدوران استخدام شده در این جریانات و مشخص شدن ریشه ها و حامیان اصلی این اختلافات مردم سوریه نیز به دولت اسد تمایل پیدا کردند و در حال حاضر اکثر مخالفان فعال در سوریه را مزدوران افغانی، پاکستانی، تونسی و در کل کسانی که با حمایت مالی قطر، عربستان و ترکیه از خارج مرزهای سوریه وارد آن شده اند، تشکیل می دهند.

در مقابل این جریان ارتش سوریه از ابتدای تحولات ثابت قدم و با اقتدار به دفاع از مردم و کشور پرداخته و به عنوان نقطه قوت این جریان محسوب می شود. تا چند ماه قبل برتری نیروهای مخالف اسد بسیار مشهود بود ولی اکنون ارتش سوریه نیز توانسته با راهکارهای جدید و ایجاد بسیج عمومی در مناطق پاکسازی شده و حفظ آن مناطق توازن نسبی در کشور ایجاد کند.

عدم توانایی طرفین درگیری جهت تسلط کامل بر سوریه و طولانی شدن این جنگ داخلی سبب شده است که هر دوطرف به فکر آغاز گفت و گو ها باشند.

"علی حیدر" وزیر آشتی ملی سوریه با بیان این مطلب که دولت سوریه حاضر است با تمامی مخالفان که طرح سه ماده ای اسد را بپذیرند ، مذاکره کند؛ عزم راسخ دولت سوریه را برای آغاز گفت گو ها آشکار ساخت. در طرف مقابل نیز "معاذ الخطیب" رهبر مخالفان سوریه نیز بعد از چراغ سبز آمریکا آمادگی خود را برای مذاکرات اعلام کرد.

البته آغاز گفت و گوهای ملی مخالفانی نیز دارد از جمله قطر، ترکیه و عربستان سعودی چرا که این کشورها مدتهاست با هزینه های هنگفت در پی براندازی دولت سوریه بوده اند و اکنون با آغاز گفتگوها از معادله سوریه حذف خواهند شد و چه بسا متقبل هزینه های سیاسی دیگری هم خواهند شد.


تلاش ایران و روسیه نیز در مقابل جریان حامی مخالفان در این مسلئه یک توازن نسبی ایجاد کرده است و در نهایت آنچه مشاهده می شود یک بن بست واقعی برای هر دو طرف است، فلذا هر دو طرف به فکر معامله هستند تا به نوعی از شرایط موجود خارج شوند البته بعید است که گفت و گوها سریعا به نتیجه برسند پار که هر دو طرف بر خواسته های خود پافشاری می کنند و به احتمال زیاد آنچه رقم خواهد خورد ادامه درگیری ها تا انتخابات 2014 باشد.
۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ اسفند ۹۱ ، ۱۴:۲۹
حامد موفق بهروزی
پنجشنبه, ۲۶ بهمن ۱۳۹۱، ۰۲:۵۰ ب.ظ

آیا انتخابات آزاد رمز فتنه آینده است؟

مدتهاست که بحث در خصوص انتخابات آینده ریاست جمهوری ایران برای دوست ودشمن مهم جلوه میکند . اظهار نظر های جالبی در خصوص فتنه سابق و آینده ارائه میشود. چند ماه قبل موضوع انتخابات آزاد در کشور مطرح شد و به قول دوستان مجازی لایک ها خورد و از زبان آگاه و ناآگاه عرصه سیاست، دوست و دشمن انقلاب کامنت ها کسب کرد.خیلی تاسف خوردم که باز حضرات به اندازه ای از خود ضعف نشان دادند که نهایتا خود امام باز به میدان آمد و مسئله را ختم کرد. آقایان به اندازه ای اهمال کاری کردند که آقا باز مجبور شد برای یک مسئله پیش پا افتاده دوباره به تنهایی وارد عرصه شود و از ماهیت جمهوری اسلامی ایران دفاع کند . اما آنچه حیرت بنده را بر انگیخت ساده لوحی همان کسانی بود که قبل از فرمایشات رهبری ساکت بودند و بعد از فرمایشات ایشان برچسب عمار بر پیشانی خود زدند و شروع کردند به سخنرانی های پرشور که : آری ما به عنوان عمار!!! فهمیدیم که رمز فتنه آینده کلید واژه انتخابات آزاد است . حال آنکه چرا این حضرات نمی خواهند بفهمند که فتنه آینده ماهیتی جدا از ماهیت فتنه سابق دارد مسئله ای جداست  ولی به شخصه شک دارم این اشخاص بتوانند از کلید واژه های فتنه آینده پرده بردارند و واقعا نقش عمار را ایفا کنند . اجمالا جهت روشن شدن مطلب کمی دیدگاه خود را در این موضوع توضیح میدهم:

مطلب را با یک سوال شروع میکنم. آیا تاریخ بشریت بار دیگر فتنه ای به سان فتنه عاشورای سال شصت و یک هجری قمری را بر روی کتیبه خود خواهد نگاشت؟ به نظر میرسد دیگر هیچ وقت این مسئله تکرار نخواهد شد . ما در طول تاریخ دیگر مظلومیت آن روز را تکرار نخواهیم کرد . ما دیگر آن مظلومیت و اقتدار و حماسه را یک جا درک نخواهیم کرد . مگر غیر از آن است که تشیع در اندیشه خود بالی سرخ از جنس عاشورا و بالی سبز از جنس ظهور برای انسانی که قرار است آسمانی شود متصور است؟ مظلومیتی که ناشی از عدم تحمل آسمانیان توسط خاکیان سبب ایجاد حماسه عاشورا شد دیگر تکرار شدنی نیست. کمی جلو تر که می آییم موضوع فتنه 88 مطرح میشود . سوال را تکرار میکنم .آیا فتنه 88 نیز تکرار خواهد شد؟ این فتنه نیز تکرار شدنی نیست .آنچه رقم خورد نیز برای یکبار در تاریخ بود و آن مظلوم مقتدر و آن عماران معدود  در تاریخ ماندگار شدند. فرمایش امام خامنه ای در خصوص میکروبهای سیاسی نیز نوید بخش همین مسئله است که دیگر ما فتنه ای از جنس فتنه 88 تجربه نخواهیم کرد . حال منظور از فتنه ای که هم جنس فتنه  88 باشد چیست ؟ فتنه ای که درجه وضوحش به اندازه فتنه 88 باشد یعنی در طرفی اشخاصی باشند که دشمن نیز در جبهه آنها باشد و در مقابل کسانی باشند که دشمن نیز با آنها مخالفت میکند. آنچه در آخرین فتنه رقم خورد برخورد دو جریانی بود که دشمن نیز حامی یکی از آن دو بود و این کار را ساده تر میکرد اما آنچه قطعا در فتنه آینده رقم میخورد دیگر از این جنس نخواهد بود . فتنه بین خودی های نظام خواهد بود . فتنه توسط هواداران این انقلاب رقم میخورد . ما دیگر در انتخاب ((جریان داخلی مورد حمایت دشمن و جریان داخلی مورد تهاجم دشمن)) سردرگم نخواهیم بود بلکه در معرض انتخاب (( جریان داخلی مورد تهاجم دشمن و نیز جریان داخلی مورد تهاجم دشمن)) سر در گمی ایجاد میشود. البته بنده اعتقاد ندارم دیگر آن مورد اولی اتفاق نخواهد افتاد ولی اعتقاد دارم حتی اگر آن مدل (( داخلی دشمن دوست  و داخلی دشمن دشمن )) اتفاق بیافتد دیگر فتنه نخواهد بود چون مسئله روشن است اما آن مدل جدید(( داخلی دشمن دشمن و داخلی دشمن دشمن)) حتما به مسئله فتنه نزدیک تر است. در نهایت به عزیزان عمار قلابی به عنوان افسر جوان جنگ نرم این راحت باش را اعلام میکنم که دیگر ما فتنه ای به سان 88 نخواهیم دید پس خود را خسته نکنید و مسئله ای  از جنس انتخابات آزاد را به عنوان رمز فتنه آینده که در الگویی ساده تر (( دشمن و دوست ))  قابل تبیین است اینقدر بزرگ نکنید و به عنوان رمز فتنه آینده مطرح نکنید.

 

۱۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ بهمن ۹۱ ، ۱۴:۵۰
حامد موفق بهروزی
چهارشنبه, ۴ بهمن ۱۳۹۱، ۰۸:۵۷ ق.ظ

دموکراسی!!!

چند هفته قبل با چند تا از همکلاسی ها از دانشکده به سمت سلف داشتیم میرفتیم . یکی از دوستان که خیلی ادعای دموکراسیش میشد در وصف این موجود ( دموکراسی) ارادت ها داشتند و میفرمودن:دموکراسی زیباست دموکراسی ته حکومت است و دموکراسی در کل خوب است منم از این اراجیف به ستوه اومده بودم که فکری به ذهنم رسید و گفتم مگه تو دموکراسی رو نمیپذیری گفت : چرا؟ گفتم: پس رای میگیریم : کی رای میده ایشون برای نهار همه رو تو رستوران دانشگاه مهمون کنه؟ همه بچه ها هم که عین ندید بدید ها با ولع تمام رای دادن که موافقن. حالا همین بنده خدا داره از دموکراسی تو جمع بد میگه و همه ما داریم ازش تعریف میکنیم. البته در ادامه رای گیری های دیگری هم شد که خیلی خیلی خیلی . . . است و متاسفانه از بیانشان معذورم      

۱۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ بهمن ۹۱ ، ۰۸:۵۷
حامد موفق بهروزی
شنبه, ۲ دی ۱۳۹۱، ۱۱:۱۳ ب.ظ

فرار چهار پایان!!!

با احداث دانشگاهها و مراکز آموزش عالی در کشور، ایران عزیز  با عرصه جدیدی مواجه شد و آن رشد تکنولوژی وصنعت غربی بود. بعد از انقلاب شکوهمند اسلامی، گسترش مراکز آموزش عالی موجب شد تا این پدیده آثار جدیدی از خود بروز دهد.  رشد و خودکفایی در عرصه صنعت از جمله محصولات این دانشگاهها بود اما عوارضی هم در کار بود که از جمله آن میتوان به فرار مغز ها اشاره کرد. موضوعی که همیشه نوک پیکان اتهام را بی رحمانه به سمت  نظام مقدس جمهوری اسلامی نشانه میرود و در تمام عرصه های سیاسی و فرهنگی و اقتصادی دست آویزی است برای نشان دادن ضعف جمهوری اسلامی ایران. به نحوی که حتی در همین آخرین یادگار پنجه ضد انقلاب بر پیکره نظام یادمان نمیرود که همیشه ی خدا سران فتنه اتهام فراری دادن متخصصین را به مسئولین دولتی با هدف ضربه به کل نظام مطرح میکردند. اما واقعا این عارضه بدلیل بد رفتاری مسئولین با این به اصطلاح مغز هاست ؟ آیا کج اندیشی و کج فهمی و عدم تخصص گرایی مسئولین جمهوری اسلامی سبب این مهاجرت شده است؟ به نظر من این اتهامات صحت ندارد و باید ریشه این مسئله را در جای دیگری جست و جو کنیم. نظام آموزشی ما یک الگو برداری ضعیف از سیستم آموزشی غربی است که در زمان طاغوت توسط غربی ها در کشور پایه گذاری شد و بعد از انقلاب هم توسعه یافت. نگاه این نظام آموزشی به انسان یک نگاه غربی است . این سیستم یکی از توانایی های انسان را تحویل میگیرد و آن را ورزیده میکند و آن را  به عنوان محصول ارایه میکند. حتی این روش در تلاش است که این انسان را از سایر ابعاد وجودی خود دور کند و این اتفاق نه از روی عدم توجه بلکه کاملا آگاهانه و غاصبانه اتفاق می افتد . چرا که این گفتمان و اندیشه اصلی غرب در برخورد با انسان است. غرب خواهان محصور کردن انسان در یکی ازغرایض اوست . جهان بینی غربی از یک دانش آموخته آکادمیک هیچ تفاوتی با همان چهار پای دراز گوش ندارد و همان کارکرد را از او تمنا میکند تا باری را از جایی بدون پرسش از چیستی بار و چرایی کار به جای دیگر حمل کند و آن حیوان انسان هیکل  در هنگامی که بار سنگینی میکند شعار علم برای علم را فریاد میزند و نیرو میگیرد و بار را حمل میکند. علم مدرن و دانشگاه غربی، بی روح است و عالم این علم به بی جان بودن زندگی خود عادت میکند. آنچه دانشگاه ما تولید میکند چنین محصولی است هرچند که ما با ادویه جات مختلف رنگی دیگر و بویی دیگر برای قابل تحمل کردن آن بخشیده ایم. عالمی که در این دانشگاه تربیت شده است برایش مهم نیست که این افزایش توان در محرک صنعت او را به کدامین سمت میبرد برای او این مهم است که توانسته این افزایش توان را ایجاد کند و این همان نقطه جدایی است . جدایی با فرهنگ و تفکر ایرانی اسلامی. در فرهنگ جامعه ما این شکل از علم و عالم به هیچ عنوان پذیرفته نیست. البته باید پذیرفت که در بعضی از ساختارهای اداره جات ما همان سیر الگو برداری طی شده و این ها از آن بدنه عمومی جدا هستند . در نهایت وقتی آن عالم با یک فرهنگی مواجه میشود که نمیتواند آن را با فرهنگ خود رام کند دچار دلسردی میشود و همین عدم همخوانی وقتی کوچکترین عامل محرک دیگری ازجمله عدم استخدام، عدم حقوق عالی و . . . به آن اظافه میشود او را مجاب میکند تا به دامان اصلی خود بیشتر رغبت داشته باشد و غرب را در آرزوهای خود تکرار کند.

۱۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۹۱ ، ۲۳:۱۳
حامد موفق بهروزی
پنجشنبه, ۱۶ آذر ۱۳۹۱، ۱۰:۰۷ ق.ظ

نقدی بر یک نظر

در پست (( آشنایان بسیار غریب )) کیوان محمدی از رفقای بسیار عزیزم نظری رو برام فرستاد که جالب به نظرم اومد . چون یک تفاوت نگاه بین من و ایشون هست که البته دوستان اهل فلسفه میتونند به این بحث اشکالات منطقی هم وارد کنند که اگر از این موضوع کمی با اغماض رد بشویم چراغی میتواند باشد در تاریکی :

عزیزم فرموده که : ((بنظر بنده برای اینکه یک شخص وزنه ی 100 کیلویی را بتواند راحت بلند کند ابتدا بایستی از وزنه های کوچک به اندازه توان فعلیش شروع کند.وهیچ مربیی این ریسک را نمی کند که این چنین شخص ضعیفی را زیر بار 50 کیلو وزنه ببره . . . ))

من فکر میکنم ما نمیخواهیم کسی رو زیر بار هیچ وزنه ای بفرستیم و اساسا درک مسائل هستی و یا موضوعات اینچنینی نیازی به وزنه برداری شخص نیست و اتفاقا بر عکس آنچه که باید رخ دهد این است که آن شخص را از زیر بار وزنه های اضافی بیرون بکشیم و صد البته که اگر هرچه دستی که دراز میشود تا وزنه ها را بردارد قوی تر باشد به سهولت میتواند این وزنه ها را کنار کشد. البته این قوی بودن لزوما داشتن دانش نیست توانایی های دیگری هم میخواهد که از نظر من یک هنر واقعی میخواهد. در این موضوع هم باید یاد آوری کنم که طرف مقابل یک دانشجو هست (حتی اگر بگذریم از این که در واقعیت ایشون دانشجوی سال ۴ مکانیک هستند) و این مطالب برای یک دانشجو امری است که به سهولت قابل درک هست . بنده در این مورد نظر برادر عزیزم جناب آقای محمد کوره پز رو بیشتر میپسندم و البته علی مهتدی عزیز هم نظرات جالبی رو ارائه فرمودند.

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آذر ۹۱ ، ۱۰:۰۷
حامد موفق بهروزی
سه شنبه, ۱۴ آذر ۱۳۹۱، ۰۹:۱۳ ق.ظ

آشنایان بسیار غریب

از درون احساس جوشش میکنم. به این می اندیشم که چرا پدر و مادرم بعضا برای فعالیتهایم به دنبال دلیل میگردند؟ مگر این تلاش ها جزو غریزه انسان مسلمان نیست؟

دوستم خدا رو قبول نداره، میگه جهان و تمامی پدیده های هستی از هلیوم تشکیل شده. دوست دارم داد بزنم. حاضرم ساعت ها با این دوستم بحث کنم تا شاید بگوید که خدایی هست! دیروز فهمیدم علاوه بر این که نماز نمیخواند شراب هم میخورد. بکلی نا امید شدم. با خدا به گفت و گو نشستم. دروغ نگویم اول با دوستانم صحبت کردم همان ها که خدا را قبول دارند، دغدغه فرهنگی هم دارند. به آنها گفتم اگر آن یکی رفیقمان که خدا را قبول ندارد چند مدتی نماز بخواند شاید حق پذیر شود و اگر ما حرف درست درمان بگوییم اثر کند و گرنه هیچ امیدی ندارم در جواب گفتند: بعید است که نماز بخواند یا مست نکند. به خدا گفتم من امیدی ندارم چه کنم؟ راستش متاسفانه از آن عرفای واصل نبودم که به من هم الهام شود و هیچ جوابی نیامد. البته همان دوستانم که دغدغه هم داشتند دیگر زیاد ککشان هم نمیگزد و اصلا خیلی هاشان یادشان نیست که دوست دوران دبیرستان و هم دانشگاهی و هم خوابگاهی فعلیشان هلیوم را اشتباهی به جای خدا قبول دارد.دروغ نباشد فقط یکی از آنها هنوز نگران است و البته فقط نگران است .

دانشگاه که می آم و دوستان آشنا و غیر آشنا را که میبینم دردم هر روز کهنه تر میشود . کم کم فکر میکنم خیلی دیگران را نمیفهمم  شاید هم آنها مرا. بیشتر خود را متهم به توهم میکنم. دست خودم نیست علائقم با درصد بسیار کمی از دوستان قرابت داردو اگر همین رفقا رو مدتی نبینم احساس میکنم چیزی کم دارم و حالم بد است.خیال میکنم بقیه آدم هستند و من نه(اشتباها فکر نکنید منظورم فرشته باشد!). البته به جز این دوستان که رفاقت با آنها کمک به انسان بودنم یا انسان ماندم میکنند مزار شهدای دانشگاه هم واقعا رحمت خدا هست که به داد این بینوا رسیده است. تصورش هم برایم آرامش بخش است. گفتم آرامش یاد جنگ خودمان افتادم. هر وقت به مزار شهدای دانشگاه میروم از بالای تپه به میدان جنگ نگاه میکنم. به وضوح بمباران شدید و آثار تخریب رو میبینم. به شهدا میگم یادتون هست در دفاع مقدسی که شما شهید شدین وقتی بچه ها پرپر میشدن شما چه حالی داشتین ؟ چه رنجی داشتین؟  الان همون زخم دل رو من و امثال من گاهی حس میکنیم و هیچ کاری از دستمون برنمیاد. جانباز که شدیم،کم مونده شهید هم بشیم.

به حضرت آقا  میگه دیکتاتور. جوش اوردم.خواستم بگم نفهم، بفهم. خودم رو کنترل کردم . حساب کتاب که کردم دیدم خوب نیست برای دفاع از یک مظلوم مقتدر ، داد و بیداد کرد.به خودم گفتم منطقی حرف بزن. ادامه داد: آخوند ها دور هم جمع شدن دارن از ایران سواری میگیرن. کتاب ولایت فقیه آیت الله جوادی رو برای چندمین بار تازه تموم کرده بودم. شروع کردم به توضیح دادن : اقسام ولایت،دلایل عقلی و نقلی و . . . تا اینا رو مطرح کردم گفت: من اینا سرم نمیشه، شما شست و شوی مغزی شدین، جون به جونتون کنن از این ملا ها دفاع میکنید. شما از ما مردم بیچاره دارید سواری میگیرید و ما هیچ غلطی نیمیتونیم بکنیم. تو دلم گفتم: شما غلطهای اضافیتون رو 88 کردین و مایه آبرو ریزی ایران شدین دیگه نمیذاریم بیش از این فلاکت به بار بیارین. دوباره خودم رو کنترل کردم و سر رشته کلام رو دستم گرفتم و شروع کردم که حرف باید منطقی باشه . نمیشه ادعا بکنی بعد دلیل نیاری . بر حسب بزرگی سوالی که میپرسی باید فرصت بدی طرف مقابلت جواب بده . گفت: داری مغلطه میکنی. داشتم خود خوری میکردم که خدایا اینا چرا برای یکبار هم شده نمیخوان حرف مار و بشنون .                                      ادامه دارد

۱۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آذر ۹۱ ، ۰۹:۱۳
حامد موفق بهروزی
يكشنبه, ۱۲ آذر ۱۳۹۱، ۰۱:۱۰ ب.ظ

چرا از رای دادن به احمدی نژاد پشیمون نیستم؟!

چهار گزینه داشتم و انتخاب زیاد سخت نبود.

 موسوی : اگر رئیس جمهور شود ایران ، آمریکا و اسلام سرنوشت مسیحیت را پیدا میکند.

 محسن رضایی : در حد وزارت دفاع قبولش داشتم(قبل از انتخابات!!!!!!!!!!!!!!!)

 کروبی :  به شدت در رنج و عذاب بودم که چرا شورای نگهبان همچین شخصی رو تایید کرده بود.

 احمدی نژاد :  قبل از انتخابات تنها فردی بود که در قلمرو اسلامی میدیدمش و بعد از انتخابات هم دلم رو خون کرد!

 

۱۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۹۱ ، ۱۳:۱۰
حامد موفق بهروزی