دیدگاه

در عالم رازی است که جز به بهای خون فاش نمی شود
  • دیدگاه

    در عالم رازی است که جز به بهای خون فاش نمی شود

امام خامنه ای (حفظه الله):
دیدگاه

جوانها! بدانید، بدون هیچ‌گونه تردیدی آینده‌ی روشن و امیدبخش این کشور و این نظام متعلّق به شما است؛ شما خواهید توانست کشورتان و ملّتتان را به اوج افتخار برسانید؛ شما به توفیق الهی خواهید توانست الگو و نمونه‌ی کاملِ تمدّنِ نوینِ اسلامی را در این آب و خاک تشکیل بدهید؛ برای اینکه بتوانید این وظائف بزرگ را انجام بدهید، بایستی دین را، تقوا را، عفّت را، پاکیزگیِ روحی را در میان خودتان هرچه بیشتر ترویج کنید و تقویت کنید. جوانِ امروز احتیاج دارد به دین، به تقوا، به علم، به نشاطِ کار، به امانت، به عفّت، به [انجام‌] خدمات اجتماعی و به ورزش؛ اینها خصوصیّاتی است که جوانِ امروز به آن احتیاج دارد و شما عزیزان بسیجیِ من ان‌شاءالله توفیق انجام این کار را داشته باشید.

طبقه بندی موضوعی
چهارشنبه, ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۸:۵۹ ب.ظ

جرا ائتلاف ها به صلاح نظام جمهوری اسلامی نیست؟

در شرایط پیش رو شاهد حضور جریان های مهمی در صحنه انتخابات هستیم که خودشان را تحت عنوان ائتلاف مطرح میکنند و مبانی و قرائتی خاص از حضور در صحنه انتخابات را ترویج میکنند. اساسا در خصوص ائتلاف ها سوالاتی اساسی مطرح است که شاکله کلی این ائتلاف ها را زیر سوال میبرد . از نظر نگارنده این اشکلات در دو سطح عقلانی و نقلی ظرفیت مطرح شدن دارند. اگر بخواهیم به این دو لایه از اشکالات بپردازیم باید ابتدا نگاهی دقیق به مبانی و تعریف ائتلاف داشته باشیم . آنچه که امروز به عنوان ائتلاف مطرح هست شکل گیری گروهی بر مبنای دارا بودن کف رای اعضا و انتخاب فرد نهایی بر اساس نظرسنجی است. یعنی اشخاصی میتوانند وارد ائتلاف شوند که در سطح جامعه شناخته شده هستند و دارای یک رای سنتی و یا مقبولیت نسبی باشند.

از بعد عقلانی باید گفت اعتقاد به این امر و رواج این شیوه دو نتیجه طبیعی خواهد داشت :

 الف) تحت تاثیر قرار گرفتن جمهوریت نظام و کم رنگ شدن این عنصر مهم : با اعتقاد به این روش و یا تثبیت آن در طول چند دوره مشاهده خواهد شد که همیشه اشخاصی خاص توان حضور در عرصه انتخابات را دارند چرا که برای حضور در انتخابات باید در ائتلافی شرکت داشت و برای ائتلاف نیاز به یک مقبولیت نسبی و طبیعتا در یک کشور افراد انگشت شماری دارای این ویژگی هستند فلذا یکی از مهمترین نتایج این شیوه، انحصار جمهوریت نظام توسط سیستم بسته مدیران خاص خواهد بود.

ب) انگیزه یافتن سیاسیون برای کسب شهرت و فعالیت های نمایشی : کسب شهرت و مقبولیت سبب خواهد شد که به دور از همه اعتقادات اسلامی سیاسیون به فعالیت های نمایشی اقدام کنند تا میزانی از مقبولیت به دست آید زیرا بدون این مقبولیت نمیتوان در عرصه انتخابات وارد شد .

از بعد نقلی نیز این نکته حائز اهمیت است که ما نه در صدر اسلام و نه در طول تاریخ و نه در دوران معاصر هیچ سندی دال بر تاثیر مقبولیت بر اصلح بودن شخص نداریم.

اما نکته مهمی که وجود دارد این است که همه این مطالب در حالتی درست است که شرایط عادی باشد و به عبارت دیگر اسلام در خطر نباشد چرا که طبق فرموده امام حفظ نظام اوجب واجبات است و در صورتی که نظام اسلامی در خطر باشد اشخاص وظایف دیگری دارند و لزوما در جهتی باید حرکت کرد که کمترین خطر برای اسلام به وجود آید .

 

۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۹۲ ، ۲۰:۵۹
حامد موفق بهروزی
پنجشنبه, ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۱۱:۱۵ ق.ظ

ائتلاف 2+1

نگاهی کوتاه به مواضع افراد و جریان های موجود در انتخابات که بیاندازیم یقین دارم به سهولت میتوان نزدیک ترین کاندیدای ریاست جمهوری را به گفتمان انقلاب اسلامی شناسایی کرد.بررسی کوتاهی در این خصوص انجام میدهم .


ائتلاف 2+1

این ائتلاف هرچند شامل افرادی است که در سابقه آنها خدمات قابل توجهی برای نظام و انقلاب مشاهده میشود ولی اگر قرار باشد یکی از آنها به عنوان رئیس جمهور انتخاب شود داستان متفاوت میشود و به فرموده مقام عظمی ولایت امام خامنه ای این مسئولیت ،جایگاه اکتفا به حداقل ها نیست .

این ائتلاف در دو سطح داری اشکال میباشد:

 1 – در سطح شکل گیری : این اشخاص با این مبنا با هم ائتلاف کرده اند که در جامعه داری کف رای میباشند به عبارت دیگر این اشخاص با مبنای مقبولیت ائتلاف کرده اند و بارها در اعلام مواضع خود اعلام کرده اند که علاوه بر خودشان اگر کسی هم دارای یک میزان رای مردمی باشد میتوانند با او نیز ائتلاف کنند که این مسئله با گفتمان امام و انقلاب و رهبری در تناقض آشکار است . در هیچ یک از شاخص های ما مبنای یک ائتلاف داشتن رای عنوان نشده است.

 2 – در سطح گفتمانی و ساختاری : این ائتلاف با اعلام این که کسی از این ائتلاف به عنوان کاندیدای نهایی اعلام خواهد شد که در نظر سنجی های معتبر در رتبه بالاتری قرار گرفته باشد . که باز این مسئله با مواضع صریح مقام معظم رهبری در تناقض آشکار است چرا که ایشان همیشه به مفهوم اصلح اشاره فرموده اند و در تبیین اصلح بودن هیچ وقت اشاره ای به داشتن رای عمومی به عنوان یکی از مولفه های اصلح بودن نکرده اند . البته باید به این مورد اضافه کنیم که هر سه نفر در مورد واقعه هلوکاست هم نظر هستند و هر سه مخالف مطرح کردن این موضوع هستند در حالی که هم امام خمینی و هم امام خامنه ای به صراحت این مفهوم را رد کرده اند و بارها مشروعیت اسرائیل را با تند ترین روش ها زیر سوال برده اند . زاویه داشتن این سه نفر در این اصل نظام ( مقابله با اسرائیل) با خود نظام کاملا مشهود است.

 

اگر از دریچه ای دیگر به این ائتلاف بنگریم خواهیم دید که یکی از اضلاع این مثلث آقای قالیباف میباشد . که اگر این شخص را مطالعه کنیم به نتایج زیر خواهیم رسید :

 الف : گفتمان ایشان دقیقا در مقابل گفتمان امام خامنه ای قرار دارد. مصادیق این ادعا در کلیاتی قرار دارد که اگر در هر مفهوم آن ریز شویم این مسئله روشن تر خواهد شد. یکی از این مفاهیم تکنوکراسی میباشد که آقای قالیباف به تکنوکرات بودن خود افتخار میکنند و بعد از نقل خاطره امام خامنه ای در خصوص تکنوکرات ها در مشهد مقدس ایشان با بازی لفظی مفهوم این واژه را دگرگون تفسیر میکنند و از مفهوم جامع تکنوکراسی غفلت ورزیده و به دنبال سرپوش گذاشتن به این مفهوم هستند. یکی دیگر از این مفاهیم توسعه گرایی ایشان است . امام خامنه ای اعلام داشتند که با توسعه به مفهوم جامع آن مخالف هستند در حالی که جناب قالیباف هم در مقاله ی توسعه اقتصادی خود و هم در تمامی سخنرانی های خود از این مفهوم استقبال میکنند.

ب: ایشان در سطح عملکرد هم دارای اشتباهات فراوانی هستند که اشاره میشود.

ایشان از قبل از سال 84 در فعالیت های انتخابات ریاست جمهوری فعالیت داشته اند و همیشه در تلاش بوده اند تا به نحوی به راس قدرت اجرایی کشور دست یابند . در سال 84 کاندیدا شدند  و در سال 88 باوجود آمادگی کامل برای حضور، به دلایلی در انتخابات شرکت نکردند و امسال نیز با آمادگی کامل ( در زمان انتخابات مجلس ستادهای ایشان در حال جذب نیرو بود) شروع به فعالیت کرده اند. از نظر اسلامی و انقلابی این روش درستی نیست و شائبه قدرت پرست بودن ایشان را دامن میزند. مگر غیر این است که باید مسئولین جمهوری اسلامی از قدرت گریزان باشند و بصورت تکلیفی وارد صحنه شوند ( البته تکلیف واقعی نه  آنچه که امروز بهانه ورود به انتخابات است) .

موضوع بعدی مواضع ایشان در ایام فتنه است . ایشان عمار فتنه نبودند که هیچ ساکت فتنه هم لقب گرفتند . ایشان در ایامی که کشور در حال آتش گرفتن در شعله های فتنه بود مواضع بسیار محافظه کارانه و گمراه کننده ای را اتخاذ کردند . البته ایشان در گفت و گوی ویژه خبری مواضع خوبی اتخاذ کردند هرچند در آخر این مصاحبه هر دو طرف مخاصمه را دارای اشتباه دانست که از نقاط ضعف این مصاحبه به حساب می آید ولی این خط فکری در ادامه وجود نداشت و ما دیگری هیچ اثری از ایشان در فعالیت های رسانه نمیبینیم. حتی روزنامه همشهری که توسط ایشان مدیریت میشود گاها با درج مطالبی باعث شعله افکنی در این فتنه میگشت.

یکی دیگر از موضوعات وسوالات در خصوص ایشان این است که اعضای ستادهای موسوی وکروبی امروز در ستاد های ایشان فعال هستند البته بنده برای این مسئله سندی ندارم ولی نقل قولی است از حاج آقا نبویان که در دانشگاه تبریز این را اعلام کردند.

موضوع بعدی در خصوص هزینه های تبلیغاتی ایشان در سال 84 میباشد. آنچه در اذهان عمومی اعلام گشت 20 الی 50 میلیارد تومان صرف تبلیغات ایشان گشت که البته آنچه که ستاد فعلی ایشان تصدیق میکند 4 میلیارد تومان است که به گفته خودشان بخش عظیمی از این پول را از بانک قوامین وام گرفته بودند . حال سوال اینجاست که آیا بانک قوامین به همه وام میلیاردی میدهد یا فقط به فرمانده نیروی انتظامی وقت؟ یا اینکه جناب قالیباف هر ماه چقدر قسط پرداخت میکند ؟ آیا ایشان در آمدشان این قدر بالاست که بخواهند وام میلیاردی اخذ کنند؟

در مجموع باید گفت تفکرات و اعمال جناب قالیباف به آقای هاشمی بسیار نزدیک است و شاید بتوان گفت که گزینه اصلی آقای هاشمی جناب قالیباف میباشد و باید دانست چه هاشمی از ایشان حمایت بکند و چه حمایت نکند در نهایت با انتخاب قالیباف ما به دوران سازندگی برمیگردیم و دوباره دوران تکنوکراسی در کشور آغاز خواهد شد. اما بحث مهمی که وجود دارد این است که بسیاری از دوستان بر این باور هستند که حضور ولایتی و حداد در کنار چنین شخصی باعث افزایش مشروعیت آقای قالیباف میشود ولی بنده اعتقاد دارم حضور این دو در کنار قالیباف از بین برنده مشروعیت همان دونفر است نه افزایش دهنده این یک نفر. باید دانست که با اضافه کردن دوقاشق ماست سالم به یک قاشق ماست ترش ، نمیتوان آن یک قاشق ماست ترش را سالم کرد اتفاقا برعکس آن دو قاشق ماست سالم ، ترش میشوند. خروجی این ائتلاف هرچه باشد گزینه نادرستی است و نباید در مسیر این ائتلاف قرار گرفت

۱۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۱:۱۵
حامد موفق بهروزی
پنجشنبه, ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۱۰:۰۱ ق.ظ

کاندیدای اصلح

با توجه به فضای موجود انتخاباتی شناخت کاندیداها و تصمیم عاجل در خصوص شخص اصلح از وظایف نخبگان سیاسی محسوب میشود. چرا که اگر نخبگان سیاسی نتوانند در زمان حاضر این تشخیص را صورت دهند چطور انتظار داریم در زمان تبلیغات مردم بتوانند تشخیص درست را انجام دهند.

البته متاسفانه در مقابل کسانی هستند که ادعا دارند فضا هنوز روشن نیست و نمیتوان تصمیم گرفت ، نباید عجله کرد، باید منتظر شاخص های جدید امام خامنه ای بود و . . . در حالی که بنده اعتقاد دارم فضا کاملا روشن است . علت هم این است که هر شخصی که بخواهد تصمیم بگیرد تمام لوازمش را در اختیار دارد . مگر برای تصمیم گیری به چه چیزی نیاز داریم ؟ مصداق،شاخص،تفکر .

تا کنون بیش از 20 نفر برای ریاست جمهوری اعلام کاندیداتوری کرده اند و این یعنی همان مصداق .

تا کنون ما 10 دوره ریاست جمهوری را داشته ایم که در هردوره شاخص های زیادی مطرح شده است و در این دوره نیز مقام عظمی ولایت چند بار در این خصوص سخنرانی کرده اند و شاخص های مهمی را ارائه کرده اند.

 و تنها میماند تفکر که باید سنجیده و با نکته بینی این وظیفه را نیز انجام دهیم .

متاسفانه کسانی که از روی محافظه کاری نمیخواهند رای خود را اعلام کنند به دنبال دلیل تراشی برای این امر هستند و بهانه های واهی را وارد میسازند که این امر خود برای طیف حزب الله شکننده خواهد بود . از نتایج این عمل این است که جریان حزب الله در انتخابات دچار یک سردرگمی شود و نتواند به صورت یکپارچه از کاندیدای اصلح حمایت کند و خدایی نکرده دوباره شاهد حضور افراد غیر اصلح در راس امور اجرایی کشور شویم.

 به همه دوستان عزیز توصیه میکنم که هرچه زودتر کاندیدای اصلح را شناسایی کنند و در جهت مقبولیت آن تلاش کنند و در این مسیر از خدای متعال کمک بخواهید تا اشتباهات به حداقل برسد و دوباره فریاد این عمار امام برنخیزد .

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۰:۰۱
حامد موفق بهروزی
يكشنبه, ۸ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۵:۰۰ ب.ظ

کاندیدای من


بنده هم در بیعت علامه مصباح هستم

در بین گزینه های مطرح فعلی دکتر لنکرانی را مناسب ترین گزینه میدانم . 

ان شاالله مطالبی در این خصوص خواهم نوشت

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۷:۰۰
حامد موفق بهروزی
چهارشنبه, ۴ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۱۱:۴۹ ق.ظ

حریم عادت و تکلیف

سرمقاله شماره ۴ نشریه ۲۴ :

در ورای اعمال و رفتار ما اندیشه هایی است که اغلب تبدیل به قالب هایی گشته اند که شاید از آنها به عنوان عادت یاد کنیم . اگر عادت مانوس غفلت باشد یعنی عمل ما هیچ ارزشی ندارد چرا که (إنّما الأعمال بالنیّات) و  نیّت آن چیزی است که انسان به واسطه قلب خود قصد می کند؛ خواه خیر باشد یا شرّ . آنچه امروز در تقابل عادت و تکلیف ایجاد گشته رخداد های دنیا را در تناقضی آشکار قرار داده است . عادت با غفلت انسان را به سویی میکشد و تکلیف انسان را هوشمندانه طلب میکند و به سویی دیگر رهنمون میسازد. و این انسان است که در دو راهی عادت و تکلیف در جدال مدام است . لشگریان عادت تکلیف را بد میخوانند و جنود تکلیف عادات را . اما نکته دیگری که وجود دارد این است که عادت رنگی از سکون به خود دارد و این سکون در مقام بشریت زیبا نیست. انسان اگر به نفس خود برگردد تعالی خواه است و این سکون با نفس بشریت در تضاد است. حال اگر انسان خواهان رشد وتعالی باشد باید از هرچه بوی غفلت، سکون و در نهایت عادت است خود را برهاند تا خود را آسمانی کند . در نگاهی ظریف تر باید عرض شود که تکرار از مصادیق عادت نیست چرا که تکرار آگاهانه، خود از مصادیق بارز تکلیف است ، تکلیفی که انسان را هرچه بیشتر متوجه میسازد و این خود یعنی گسستن از غفلت. اگر در آرزوی پرواز هستید به دنبال شکستن عادات باشید و خود را در لذت تکلیف غوطه ور سازید تا به لطف حق خلیفه الله شوید.

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۱:۴۹
حامد موفق بهروزی
چهارشنبه, ۲۸ فروردين ۱۳۹۲، ۰۱:۰۵ ب.ظ

اپیدمی رای سفید

تعدد کاندیداهایی که در احساس تکلیفشان استوار هستند سبب اختلال در انتخاب اصلح گشته . نمیدانم حضرات خواص جامعه چه زمانی میخواهند  خواص بودن خود را اثبات کنند ؟ یکی از سوالات مهم در مقابل این همه احساس تکلیف این است که در شرایطی که خواص جامعه توان تشخیص اصلح در بین خود را ندارند چگونه انتظار دارند مردم یا (به اصطلاح خواص جامعه) عموم بتوانند از بین این همه کاندیدا اصلح را انتخاب کنند؟ به عبارت دیگر از این 30 نفر -  شاید هم بیشتر -  چند نفر از بقیه صلاحیت بیشتری دارند و بقیه در ذیل آنها قرار دارند  حال چگونه خود را صاحب تکلیف میدانند خدا میداند؟!!!

نکته دیگری هم که وجود دارد این است که گویا انسان هرچه به خواص جامعه نزدیک تر میشود و به قول معروف وارد فعالیت هایی میشود که از بقیه افراد بیشتر در وادی رخداد های فرهنگی- سیاسی جامعه قرار میگیرد ( در جمع دانشجویی اصطلاحش فعال دانشجویی است ) به همان میزان خاصیت های این قشر در او جلوه میکند . یکی از خاصیت های مهمی که بنده در طول این چند سال از خواص جامعه خود مشاهده کردم سردرگمی در شرایط حساس جامعه بوده است . این خاصیت را امروز بنده در جمع دانشجویان ارزشی نیز احساس میکنم .

به نوبه خود به همه دوستان این زنگ هشدار را به صدا در می آورم که به هوش باشید . این برهه از تاریخ جمهوری اسلامی به مانند تمامی دوران کشور  زمان سکون، رخوت، سستی، سردرگمی، ندانم کاری، عدم بصیرت، سهل انگاری و بی تدبیری نیست .

یکی از موضوعات عجیب برای بنده این بود که در چند روز گذشته از برخی دوستان شنیدم که اگر روند کاندیدا ها به این صورت پیش برود ما رای سفید خواهیم داد . از این اظهار نظر دوستان قدیمی بسیار عصبانی شدم . باید خدمت همه دوستان عرض کنم که اگر شما نمیتوانید از بین کاندیداها کسی را به عنوان رئیس جمهور انتخاب کنید چه انتظاری از مردم داشته باشیم؟ مگر شما نباید جلو دار مردم باشید ؟ آیا دوباره میخواهید امام امت دوباره اعلام کند که خواص خود را به مردم برسانند؟ نمیدانم شاید فتنه امسال از این جنس باشد. شاید یادمان رفته است که امام خامنه ای فرمود : دانشجویان در مورد مسائل مهم کشور موضع داشته باشند . تحلیل کنند و . . .     

از نظر این حقیر در همه دوران ، انتخاب برای کسانی که کمی اهل مطالعه باشند امری ساده است و به فرمایش رهبری نباید در این امر وسوسه کرد . امام خامنه ای اعتقاد دارند انتخابات ، انتخاب اصلح است نه انتخاب صالح . اگر انسان کسی را در حد صلاحیت های ریاست جمهوری نمیداند بنا به اصل تنزل تدریجی نزدیک ترین شخص را باید انتخاب کرد و بقیه افراد جامعه را به این سمت رهنمون ساخت . متاسفانه تصور این است که اگر ما کسی را انتخاب میکنیم در تمام شرایط و برای همه اعصار و در همه شئون او را تایید کرده ایم . نخیر این طور نیست . ما کسی را که در بین گزینه ها احسن الموجودین میباشد را برمیگزینیم.

امیدوارم همه دوستان با موضع  و با تفکر وارد گود انتخابات شوند

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ فروردين ۹۲ ، ۱۳:۰۵
حامد موفق بهروزی
سه شنبه, ۲۰ فروردين ۱۳۹۲، ۱۱:۴۸ ق.ظ

شهادت

این مطلب سرمقاله ی کوتاهی برای شماره سوم نشریه ۲۴ بود که قرار هست در ۲۰ فروردین در سالروز عروج عارفانه سید مرتضی آوینی منتشر بشود. مناسب دیدم اینجا نیز منتشر شود:

بسم الله الرحمن الرحیم

انسان بدون خداوندگار خویش در ظلمت محض است و این معنی را جز هدایت یافته گان نخواهند فهمید . انسان بدون رب ، خانه به دوش است و هیچ مامنی را برای خود نمی یابد. او چه می فهمد عشق را ؟ چه میفهمد ایثار را؟ چه میفهمد شوق را ؟ و این همه را شهدای ما یافتند و ما نیز در شهادت جست و جو میکنیم . هرجا یقین هست عطر ناب شهادت نیز هست و هرجا تردید هست بوی سستی  می آید . و آن سان زندگی معنا پیدا می کند که به شهادت بیانجامد چرا که شهادت حیات عند رب است و اوج سلوک آدمی . در عصری که خدا را به زعم خویش فقط در گوشه تاریک خانه ها باید چشید ، بشریت تشنه است و هرچه از این شوره زار می نوشد تشنه تر می گردد . در شرایطی که رسانه ها رسالت هدایت را به زر و سیم ثروتمندان بخشیده اند بشریت سردرگم و در اضطراب است . در این میان هستند کسانی که هنوز نمی دانند این مسیر ، مشی گمراهان است والبته کم نیستند کسانی که آگاهند که باید انقلاب کرد و راه رسم حیات را دگرگون ساخت ولی چه کسانی جز شهدا  میدانند که چگونه باید زیست و راه رسم حیات چیست؟ شهید بلند ترین فریاد روح تعالی یافته انسان است .  شهید اوج آرمان یک زندگی است . شهید هدایت گرِ، هدایت یافته است  و بعید است با این همه هادی دوران جاهلیت ادامه یابد. به امید هدایت انسان . . .

شهادت بزرگمرد عرصه هنر تسلیت

۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۹۲ ، ۱۱:۴۸
حامد موفق بهروزی
پنجشنبه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۲، ۱۱:۳۵ ق.ظ

مستضعفین فراموش شده میانمار

تابستان سال قبل بود که اخباری اندک از کشوری در جنوب شرقی آسیا در جهان مخابره شد که حیرت همه را بر انگیخت جز سازمان های بین المللی و نهاد های حقوق بشری. آری سوزاندن و کشتار هزاران نفر از مسلمانان میانمار. تین سین رئیس جمهوری میانمار بعد از ملاقات با هیلاری کلینتون ، اصلاحاتی را در کشور آغاز کرد که شاه بیت آن عدم به رسمیت شناختن مسلمانان میانمار به عنوان شهروندان آن کشور بود .

در گیری ها با بهانه های کوچک آغاز شد و بودایی ها که هفتاد درصد جمعیت میانمار را تشکیل میدهند با حمایت ارتش و نیروهای دولتی اقدام به سوزاندن مساجد و روستاهای مسلمان نشین کردند. اما این مسئله به این جا ختم نمیشود ، بودایی های تند رو شروع به نسل کشی مردم مظلوم میانمار کردند . به آتش کشیدن مردم مسلمان میانمار تنها بخشی از این فاجعه انسانی است چرا که بودایی ها علاوه بر سوزاندن مسلمانان به زنان و دختران آنها نیز تجاوز میکردند تا توهین به انسانیت را تمام و کمال ادا کنند.

 این در حالی صورت میگیرد که (آنگ سان سوچی) رهبر مخالفان برمه و برنده جایزه به اصطلاح صلح نوبل در سال1992 در هیچ کدام از سخنرانی های خود کوچکترین اشاره ای به این مسئله نکرده است . اما ماجرا زمانی جالب میشود که با خبر می شویم تین سین رئیس جمهور میانمار امسال کاندیدای جایزه صلح نوبل میشود. آیا این اقدام از طرف غربی ها به سخره گرفتن درک و شعور انسانی نیست؟ معرفی رئیس جمهوری که از کشتار هزاران مسلمان حمایت کرده، به عنوان کاندیدای جایزه صلح نوبل یعنی،  معنای صلح غیر از آن است که همه میفهمند.جمله شهید آوینی در ذهنم مرور میشود : (آمریکا اجازه دارد که قواعد بازی را رعایت نکند و وقتی هم که چنین می کند ، باز قاعده بر این است که نه فقط همه خود را به نفهمی بزنند ، بلکه این خلاف آمد را نیز به مثابه یکی از قواعد بازی توجیه کنند. وقتی این توجیه اصل باشد، بازی می تواند هر قاعده ای به خود بگیرد وکسی هم حق اعتراض ندارد .)

 البته ما به این اعمال ضد انسانی از نهاد های حقوق بشری و صلح طلب عادت داریم و هیچ جای تعجب نیست چرا که ذات این نهادها با اعمال وحشیانه خو گرفته است. اما آنچه جای درنگ دارد سکوت رسانه ای در خصوص این فاجعه است . سکوتی که هم در عرصه جهانی وجود دارد و هم در داخل کشور حکم فرماست . سیاستمداران غربی که  حامی کشتار مسلمانان هستند با اعمال سیاست جایگزینی ، توانسته اند مسئله سوریه ، کره شمالی و . . . به عنوان مسئله اول جهان مطرح کنند و این نسل کشی را از صحنه بیرون بکشند.

اما در داخل جمهوری اسلامی چه اتفاقی افتاد که ما شاهد سکوت رسانه ای بودیم؟ آیا ما نیز میخواهیم چشم خود را به روی کشتار برادران و خواهران خود ببندیم؟ آیا ما نیز میخواهیم دچار بازی رسانه ای غرب شویم؟

چه بر سر ما آمده است؟ در شرایطی که رسانه ملی ما برای اشک های یک بازیکن فوتبال – که در جای خود محترم است – که قرار است از فوتبال خداحافظی کند دل میسوزاند و یک موج رسانه ای راه می اندازد گوش خود را برای شنیدن فغان یک ملت مظلوم بسته است . در شرایطی که رئیس جمهور ما چاوز را شهید میداند چرا برای مسلمانان میانمار – که در مسلمان بودنشان شکی نیست – اقدامی صورت نمیدهد؟ البته منکر این نیستم که سازمان هلال احمر کمک هایی به آوارگان ارسال کرده است ولی آنچه ما انتظار داشتیم فراتر از ابراز نگرانی وزارت امورخارجه بود.

کجایند اساتید دانشکده های حقوق که دادخواست ها را طومار کنند و برای نجات مسلمانان فریاد بزنند؟ چه بر سر تشکل های دانشجویی آمده است که هیچ موج مطالبه گری در این خصوص صورت نمیگیرد؟

نمیدانم شاید آرگو برای ما مهمتر باشد که برای میشل اوباما باروت خیس میفرستیم ولی برای مسلمانان برمه کوچکترین همایشی حتی نمایشی برگزار نمیکنیم.

به خدا قسم قلب حضرت رسول از بی تفاوتی ما در رنج است . باور کنیم که مسلمانان برمه بعد از خدا تنها به جمهوری اسلامی ایران چشم دوخته اند تا دست گیر آنها باشیم و به یاری آنها بشتابیم . مگر یادمان رفته است که پیر مرادمان میگفت ما میخواهیم جبهه مستضعفین جهان را در مقابل جبهه مستکبرین جهان تشکیل بدهیم . به امید آزادی بشریت از دست همه جنایتکاران عالم .

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ فروردين ۹۲ ، ۱۱:۳۵
حامد موفق بهروزی
جمعه, ۹ فروردين ۱۳۹۲، ۰۹:۰۵ ب.ظ

بررسی شبهه دور در نظام حکومتی ولایت فقیه

در مباحثات مختلف با دوستان اصلاح طلب و طرفداران این حضرات در دانشگاه بارها و بارها مبحث دور در سیستم حکومتی ولایت فقیه مطرح شده و متاسفانه به وضوح شاهد این بوده ام که حتی دوستان خود ما نیز بارها دچار این شبهه شده اند و قادر به پاسخگویی به این مسئله نبوده اند . البته نباید فراموش کرد که متاسفانه بعد از 34 سال حکومت این سیستم در جمهوری اسلامی ایران هنوز اولیات این نوع حکومت در جامعه ، روشن و صریح بیان نشده و  البته این را هم بنده به حساب مظلومیت حکومت جمهوری اسلامی میگذارم. در هر صورت اهمیت موضوع را به اندازه دانستم که مطلبی در این خصوص بنویسم و این بحث را تا حدودی برای دوستان مطرح کنم.

این شبهه به دو صورت عمده مطرح میشود. الف) به صورت فلسفی ب)غیر فلسفی

شبهه فلسفی: چون مجلس خبرگان، رهبری را انتخاب میکنند و رهبری، فقهای شورای نگهبان را و فقهای شورای نگهبان، کاندیداهای مجلس خبرگان را تایید میکنند این سیستم تشکیل یک دور در حکومت میدهد و چون دور باطل است این سیستم نیز یک سیستم باطلی است.

پاسخ ما : وقتی از اصطلاح دور باطل و امثال این اصطلاح استفاده میشود باید دانست که این شبهه از نوع شبهه فلسفی است و طرف مقابل را باید توجیه کرد که وقتی از اصول فلسفی برای طرح بحث استفاده میکند لزوما باید شرائط بحث فلسفی را نیز رعایت کند. قبل از هر چیز خدمت شما عرض کنم که این شبهه بیش از 5 نوع پاسخ دارد که به خاطر طولانی بودن بعضی از این روش ها تنها آن موردی را بنده خدمت شما عرض میکنم که راحت ترین و سریع ترین پاسخ میباشد. اول باید معنای دور باطل در فلسفه را بیان کرد. دور باطل به چه معناست؟ دور باطل در فلسفه آن دوری است که اتفاق نمی افتد و به اصطلاح فلسفی تر به وجود نمی آید. صرف وجود این سیستم در جمهوری اسلامی ایران یعنی اینکه این سیستم دور فلسفی نیست. در واقع اصلی ترین جواب برای عدم دور باطل بودن این سیستم ، وجود داشتن و یا فعال بودن این سیستم در جمهوری اسلامی ایران است چرا  که اگر این روش دور میبود قاعدتا نباید در جمهوری اسلامی ایران عینیت میافت و به وجود می آمد. به قول دوستان فلسفی : تصور این قضیه موجب تصدیق است . یعنی، بودن این روش یعنی دور نبودن این سیستم.

شبهه غیر فلسفی: وقتی در مناظرات به این جای بحث میرسیم و فرد مقابل کاملا قانع میشود که به لحاظ فلسفی این سیستم اشکالی ندارد، نوع دیگری از این شبهه را مطرح میکند و آن بدین صورت است: در صورتی که حتی این روش دور فلسفی نباشد( دور باطل نباشد) ، به گونه ای است که میتواند فساد آور باشد . در این روش کسانی که قدرت دستشان میباشد میتوانند سیستم حکومت را دچار فساد کنند. به عبارت دیگر رهبری با شورای نگهبان هماهنگ میشود تا کسانی را تاییدکنند که از تیم رهبری هستند، تا در صورتی که از رهبری اشکالی مشاهده کردند دم نزنند و بدین صورت حلقه قدرت حکومت در اختیار اشخاص خاصی قرار گیرد که این اشخاص فاقد صلاحیت میباشند.

پاسخ ما : با دو رویکرد میتوان این شبهه را پاسخ داد : رویکرد مادی و رویکرد الهی

ابتدا لازم است توضیحی عرض کنم . هدف ما در پاسخ به این شبهه این نیست که  بخواهیم این سیستم حکومتی را یک سیستم بی نقص و بی عیب و بدون اشتباه تصویر کنیم. باید یاد آوری کنم که تمامی سیستم های بشری برای حکومت ، دارای ظرفیتی از اشتباه و خطا میباشند و این ظرفیت اشتباه جزو ویژگی ذاتی این سیستم ها میباشد چرا که عناصر این سیستم ها،  انسان ها میباشند و انسان ها معصوم نیستند و دچار خطا و اشتباه میشوند فلذا ما در همه انواع حکومت باید میزانی از اشتباه را داشته باشیم . فرض کنید سیستمی باشد که در آن خطا صورت نمیگیرد . یعنی هرکسی در این شیوه حکومت مسئولیتی بگیرد نمیتواند اشتباه کند و لاجرم باید تصمیم درست را بگیرد. به مصداق جاده ای که اطراف آن بتن ریز شده و یک خودرو مجبور است فقط در این مسیر حرکت کند و هیچ راهی بجز راه مستقیم ندارد . این شیوه با ذات نظام خلقت منافات دارد چرا که انسان مختار نیز میباشد یعنی از میان چند انتخاب یکی را میتواند انتخاب کند . در شیوه فوق هیچ حق انتخابی برای انسان وجود ندارد و انسان باید در یک مسیر از قبل پیش بینی شده حرکت کند تا دچار اشتباه نشود . فلذا ما میخواهیم در پاسخ به این پرسش بگوییم که در این شیوه از حکومت نیز خطا و اشتباه صورت میگیرد ولی با این روش این خطا به کمترین میزان خود رسیده است. لازم به ذکر است طراحان این روش معتقد هستند اگر شیوه ای بهتر از این روش مطرح شود باید این روش ارتقا یابد.

اما پاسخ از جنس مادی : آنچه مطرح است نظارت بر حاکمان یک کشور است . یعنی نگرانی دوستان این است که اگر حاکمی اشتباه کرد کسانی که ناظر هستند وسیستم نظارتی را تشکیل میدهند (مجلس خبرگان) به عناوین مختلف خود نیز دچار فساد نشوند و باعث فساد در کل سیستم. اگر رهبری دچار اشتباه شود در این روش احتمال این میرود که مجلس خبرگان به خاطر باند بازی که با شورای نگهبان صورت داده اند این خطا را گزارش نکنند . اگر بدون نگاه الهی به این روش بخواهیم پاسخ دهیم باید بگوییم منطقی ترین روش برای نظارت در یک کشور ایجاد یک نهاد نظارتی در درون حاکمیت آن کشور است . به عبارت دیگر هیچ کشوری سر نخ نظارتی خود را به خارج از کشور منتقل نمیکند و نهایتا در تمام کشور ها سیستم نظارت در ارتباط با حاکمان ایجاد میشود . یعنی کسانی را که حاکمان به انهار مختلف انتخاب میکنند بر خود آنها نظارت میکنند . و اساسا راهی بجز این روش متصور نیست. در جمهوری اسلامی هم بنا به قاعده عقلانیه (تشخیص خبره با خبره میباشد) وظیفه تایید صلاحیت کاندیداهای مجلس خبرگان به عهده شورای نگهبان گذاشته شده است . و تحت هر شرائطی تشخیص صلاحیت کاندیدا ها باید توسط کسانی صورت گیرد که در داخل این حاکمیت حضوردارند چرا که عقلانی نیست تشخیص صلاحیت افراد مورد نیاز این نظام توسط دشمنان این نظام صورت گیرد یا توسط کسانی که به این نظام بی تفاوت هستند و برایشان فرقی نمیکند که آینده نظام چه خواهد شد. با این پیش فرض هر گروهی بجز شورای نگهبان هم این وظیفه را عهده دار شود باز همین اشکال وارد خواهد شد. نکته دیگر این است که در قانون اساسی، اصل 108 ام نیز این پیش بینی را انجام داده که اگر در زمانی احساس شود که شورای نگهبان اعمال سلیقه شخصی میکند خبرگان بتوانند مرجع تایید صلاحیت کاندیداهای مجلس خبرگان را تغییر دهند . طبق اصل 108 قانون اساسی تمام قوانین مربوط به مجلس خبرگان توسط خود مجلس خبرگان وضع میشود . تایید صلاحیت توسط شورای نگهبان نیز قانون مصوب خود مجلس خبرگان اول است و هر موقع مجلس خبرگان بخواهد میتواند مرجع تایید صلاحیت را تغییر دهد . ولی باز یاد آوری میکنم که تحت هر شرایطی این شبهه وجود خواهد داشت و پاسخ آن نیز همان است که عرض شد.

پاسخ با نگاه الهی : در نگاه شیعه روش حکومت اللهی بصورت فقاهتی تعریف شده و این که در راس امور باید یک فقیه جامع الشرائط وجود داشته باشد از اساس تفکر حکومتی شیعه میباشد . در دوران غیبت نیز این مسئله مهم تر میباشد یعنی مسئله حکومت بسیار حیاتی است . فلذا بعید است خداوند مردم مسلمان را بدون هدایت و راهنمایی به حال خود واگذارد . مجلس خبرگانی که 80 مجتهد تراز اول در نظارت بر یک مجتهد جامع الشرائط فعالیت میکنند بعید است با دچار شدن به هوای نفس وارد بازی های سیاسی بشوند و با باند بازی بخواهند یک مجتهد را که دارای شرائط نباشد، تایید کنند و یا برعکس. در صورتی هم که این اتفاق رقم بخورد هم امام زمان و هم خدای متعال وعده کرده اند که نقاط ضعف مرجعیت فقهی و عالمان را جبران خواهند کرد و بنا به قاعده لطف الهی حتما خداوند کسانی را که در راه حق قدم بر میدارند  هدایت خواهد کرد و نخواهد گذاشت که سرگردان امواج ظلمت شوند.


پ . ن 1 : اما آن چه جالب است این است که در دوره های قبل افرادی که شاید از محبوب ترین اشخاص نزد رهبری بودند از تایید صلاحیت شورای نگهبان جا ماندند : آیت الله صدیقی امام جمعه موقت تهران ، حجه الاسلام ابوترابی فرد نائب رئیس مجلس، آیت الله میرباقری و . . .

پ . ن 2: اصل 108 قانون اساسی:((قانون‏ مربوط به‏ تعداد و شرایط خبرگان‏، کیفیت‏ انتخاب‏ آنها و آیین­نامه‏ داخلی‏ جلسات‏ آنان‏ برای‏ نخستین‏ دوره‏ باید به‏ وسیله‏ فقهای اولین‏ شورای‏ نگهبان‏ تهیه‏ و با اکثریت‏ آراء آنان‏ تصویب‏ شود و به‏ تصویب‏ نهایی‏ رهبر انقلاب‏ برسد. از آن‏ پس‏ هر گونه‏ تغییر و تجدیدنظر در این‏ قانون‏ و تصویب‏ سایر مقررات‏ مربوط به‏ وظایف‏ خبرگان‏ در صلاحیت‏ خود آنان‏ است‏.))

پ . ن 3 : در این مسئله نباید از جایگاه نظارت مردمی نیز غافل شد که به روشهای مختلف میتوانند مسائل را انقال دهند.

پ . ن 4 : نگاهی به روش های حکومتی کشورهای مهم جهان نیز ما را متوجه همین نکته میکند که در سیستم های دیگر نظارتی نیز این اشکال وجود دارد با یاد آوری این مسئله که در آن نظامات خداوند هدایت گر نخواهد بود چرا که در مسیر الهی قرار ندارند.

 

 

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ فروردين ۹۲ ، ۲۱:۰۵
حامد موفق بهروزی
دوشنبه, ۵ فروردين ۱۳۹۲، ۰۱:۰۱ ب.ظ

بغرنج ترین بحران کنونی برای آمریکا

بعد از دوسال جنگ داخلی در سوریه آنچه برای آمریکا درد آورترین مسئله به شمار میرود این است که کشوری که قرار بود در اندک زمانی یک انقلاب ساختگی را تجربه کند و به عنوان یک انقلاب عربی در مقابل انقلاب های اسلامی منطقه قد علم کند و یک منطقه استراتژیک را به جبهه بلوک غرب اضافه کند تا به حال در مقابل این فتنه انگیزی ها مقابله کرده و توانسته در مقابل دشمنان داخلی و خارجی از خود مقاومت نشان دهد . فی نفسه استقامت دولت بشار اسد در مقابل این همه برنامه ریزی ها شکست بزرگی برای آمریکا محسوب میشود و این مسئله به یقین در وجهه بین المللی آمریکا اثر مستقیم خواهد داشت.

مسئله ای که مدتهاست، بسیار برای آمریکا و متحدانش آزاردهنده میباشد اختلافات متعدد در بین معارضان دولت سوریه است. جبهه غربی صهیونیستی به اندازه ای دامنه مخالفان سوریه را گسترده کرده است که حتی خود نیز در مدیریت این جبهه عریض و طویل درمانده جلوه میکند. کشورهایی که در اعزام نیروهای مزدور در حال فعالیت میباشند افزایش یافته اند : ترکیه، قطر، عربستان،افغانستان، پاکستان، تونس، اردن، لبنان و . . . همه به نوعی در این جنگ جهانی نقش ایفا میکنند . تکثر گروههای تروریستی نیز در این جنگ از دیگر نگرانی های بین المللی به شمار می آید. وجود نگرش های سلفی در بین معارضان و همین طور نگرش های مذهبی معتدل تر و ادامه این طیف  تا حضور الحادیون یک خاکریز وسیع از نگرش ها و سلایق و خواسته ها را رقم زده است. گروه غربی نیز با تمام تلاشی که صورت داد نتوانست 27 کشور عضو اتحادیه اروپا را به خواسته های خود مبنی بر ارسال سلاح به سوریه مجاب کند . انگلستان و فرانسه که سردمداری این جریان را برعهده دارند اعلام کردند در صورتی که اتحادیه اروپا ارسال سلاح را نپذیرد با پذیرش مسئولیت این امر، خود به صورت مستقل اقدام به ارسال سلاح خواهند کرد که این سخنان با واکنش بسیار تند اعضای اتحادیه اروپا از جمله آلمان و اتریش قرار گرفت . در هر صورت این مسئله نیز بیان گر عطش بی حد و حصر مثلث آمریکا انگستان و فرانسه برای به سر انجام رساندن این بحران میباشد که از نگرش خود با مجهز کردن مخالفان قابل حصول است البته باید ازعان کرد خروج نیروهای انگلیسی از افغانستان و حضور آنها در سوریه در کنار نیروهای آموزش دیده توسط یگان دلتا فورس آمریکا در لبنان تا حدی تغذیه گر مهارت و تجربه نیروهای معارض گشته و ادامه این روند بسیار کار ساز به نظر میرسد ولی نگرانی اتحادیه اروپا از گسترش گروهک های تروریستی در سوریه میباشد که با ارسال سلاح نیز این مسئله میتواند پررنگ تر شود .این مسئله در بین کشور های منطقه نیز مهم جلوه میکند.حساسیت امر برای کشورهایی که در حال اعزام نیروی مزدور میباشند قطعا بیشتر خواهد بود چرا که بعد از مدتی بالاخره این جنگ تمام خواهد شد و این افراد متشکل شده، به وطن خود برخواهند گشت و در این صورت برای خود آن دولت ها سبب نگرانی خواهند بود.  

این اختلافات در جبهه معارضان نیز کاملا مشهود است . استعفای احمد معاذالخطیب که از ماه گذشته پیش بینی میشد سردرگمی جدیدی برای این جبهه رقم زده است . استعفایی که اعلام شد با عبور جبهه معارضان از خطوط قرمز، عامل اصلی آن است و به نظر میرسد معاذالخطیب که خود شخصی مذهبی است کم کم به عمق فاجعه پی میبرد و از نقش بیهوده خود در مقابل آمریکایی ها به ستوه آمده است.  این مسئله نیز با انتخاب غسان هیتو به عنوان نخست وزیر دولت موقت معارضان پررنگ تر شد. انتخاب غسان هیتو هرچند برای معارضان در ابتدا به عنوان یک پیروزی به حساب می آمد ولی اختلافات بعدی نشان دهنده تزلزل سنگین در پشت صحنه این رخداد بود. استعفای معاذالخطیب ، تعلیق 12 عضو گروه معارضان به نشانه اعتراض به انتخاب غسان هیتو ، عدم به رسمیت شناختن غسان هیتو از طرف ارتش آزاد سوریه جلوه ای از این اختلافات است. البته واکنش ها نسبت به این اتفاقات نیز نشان دهنده همان اختلافات میباشد ازجمله این واکنش میتوان به سخنان سخنگوی وزیر امورخارجه انگلستان در باره استعفای معاذالخطیب اشاره کرد که تاکید کرد معاذالخطیب در بدترین شرایط بهترین خدمت را به معارضان و مردم سوریه انجام داده است در حالی که آمریکا و قطر از این اقدام او ابراز تاسف کردند.

این اختلافات سبب شده است تا غربی ها تمام تلاش خود را انجام دهند تا بتوانند این جبهه وسیع را یکپارچه کنند و در مقابل مردم سوریه و دولت رسمی این کشور به کارگیرند. سفر اوباما به سرزمین های اشغالی هرچند با اهدافی دیگر از طرف آمریکایی ها در حال توجیه بود ولی به نظر میرسد اصلی ترین مقصودش ایجاد اتحاد بین معارضان سوری است . پایگاه انیستیتو بروکینگز در یادداشتی باعنوان(( 5هدفی که اوباما با دستیابی به آنها میتواند پیروز شود )) به تحلیل چرایی سفر اوباما به اسرائیل پرداخت . مسائل داخلی اسرائیل ، توافق بر سر مسئله ایران با اسرائیل ، ایجاد ارتباط با محمود عباس ، توازن شهرک سازی ها ، توانمند سازی جان کری در اعمال سیاست های خارجی در منطقه موضوعاتی بودند که این سایت برای توجیه این سفر اعلام کرد . در حالی که نشانه های فراوانی برای عدم اولویت این پنج گزینه برای اوباما وجود دارد .از طرفی تنها نتیجه مشهود این سفر ایجاد ارتباط بین ترکیه و اسرائیل بود. این تلاش ها در اردن نیز ادامه یافت . وعده 200 میلیون دلاری به اردن برای حفظ این متحد آمریکا نیز در این راستا قرار میگیرد. روزهای آتی برای سوریه آبستن حوادث مهمی است که ان شالله به لطف حق این فتنه نیز از سر این مردم مظلوم  برطرف شود.

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ فروردين ۹۲ ، ۱۳:۰۱
حامد موفق بهروزی