دیدگاه

در عالم رازی است که جز به بهای خون فاش نمی شود
  • دیدگاه

    در عالم رازی است که جز به بهای خون فاش نمی شود

امام خامنه ای (حفظه الله):
دیدگاه

جوانها! بدانید، بدون هیچ‌گونه تردیدی آینده‌ی روشن و امیدبخش این کشور و این نظام متعلّق به شما است؛ شما خواهید توانست کشورتان و ملّتتان را به اوج افتخار برسانید؛ شما به توفیق الهی خواهید توانست الگو و نمونه‌ی کاملِ تمدّنِ نوینِ اسلامی را در این آب و خاک تشکیل بدهید؛ برای اینکه بتوانید این وظائف بزرگ را انجام بدهید، بایستی دین را، تقوا را، عفّت را، پاکیزگیِ روحی را در میان خودتان هرچه بیشتر ترویج کنید و تقویت کنید. جوانِ امروز احتیاج دارد به دین، به تقوا، به علم، به نشاطِ کار، به امانت، به عفّت، به [انجام‌] خدمات اجتماعی و به ورزش؛ اینها خصوصیّاتی است که جوانِ امروز به آن احتیاج دارد و شما عزیزان بسیجیِ من ان‌شاءالله توفیق انجام این کار را داشته باشید.

طبقه بندی موضوعی
چهارشنبه, ۶ خرداد ۱۳۹۴، ۰۱:۲۰ ب.ظ

داستان واره ای کوتاه/ یخ مذاکرات را آب نکنید

ظریف

به فرمان پیر حوض همه قطره ها جمع شدند. جلسه شروع شد. پیر حوض گفت: باید چاره ای بیاندیشیم، نمی شود هر روز آن سطل بد اخلاق بیاید و دو ستان ما را از حوض بیرون بکشد و ندانیم چه بر سر آنها می آورد. قطره ها شروع به پچ پچ کردند. هرکدام راه چاره ای پیشنهاد می داد اما پیر حوض که با تجربه ترین قطره حوض بود با صبر و حوصله ایرادهای پیشنهاد را مطرح می کرد و از قطره ها می خواست بیشتر فکر کنند. ساعت ها جلسه طول کشید. قطره جوان در میان هم همه حوض، صدایش را صاف کرد و گفت: شب هوا سرد می شود پیشنهاد می کنم دستان هم دیگر محکم بگیریم و یخ بزنیم تا صبح زود که سطل بد اخلاق می آید، نتواند ما را از هم جدا کند. پیر حوض این بار چیزی نمی گفت کمی که گذشت پیر حوض پذیرفت.

 

شب هنگام قطره ها دستان یک دیگر را محکم فشار میدادند و جم نمی خوردند. تا صبح بسیاری از قطره ها یخ زده بود. سطح حوز پوشیده از یخ بود. لحظه سرنوشت ساز رسید. سطل بداخلاق با همان ژست همیشگی خود، با کبر و اخم در کنار حوض ایستاده بود اما این بار تعجب کرد. گویا نمی توانست مثل روزهای قبل داخل حوض فرو رود و قطراتی را که دوست داشت صید کند. عصبانی شد. اخم کرد. با دندان قروچه ای خود را آماده یک حمله سخت کرد. سطل بالا پرید و با فشار بر روی یخ افتاد. تکه بزرگی از یخ شکست. سطل با زحمت زیاد آن تکه یخ را بیرون کشید. اما هنوز تکه یخ در سطل جا نشده بود. صحنه جذابی برای قطرات حوض بود. تکه یخ بزرگ در گلوی سطل بداخلاق گیر کرده بود و سطل زیر فشار یخ نای تکان خوردن نداشت.

 

تکه یخ راه نفس کشیدن سطل را گرفته بود و هرلحظه سطل بی حال تر از قبل می شد.  به ظاهر کارش تمام بود. سطل بداخلاق یک آن به خود آمد و رو کرد به تکه یخ و گفت: شما حتی اگر زیر این فشار مرا از نفس بیاندازید در نهایت به حوض نمی توانید برگردید. شما زیر نور آفتابی که هر لحظه تند تر می تابد آب خواهید شد و سپس بخار می شوید و به آسمان خواهید رفت. قطرات یخ با شنیدن این حرف ها به فکر فرو رفتند. سطل کمی مهربان تر از گذشته شده بود. سطل رو به قطرات یخ گفت: بیایید با هم عهدی ببندیم که شما آب شوید و در درون من جای بگیرید و من در ازای آن شما را به حوض برگردانم.

 

قطرات یخ هم نظر نبودند. برخی به سطل بی اعتماد بودند و بدبین، برخی اما خوشبین بودند و امیدوار. قطرات یخ به خود مشغول بودند و از سطل بداخلاق غافل شده بودند. سطل بداخلاق که به ظاهر کمی مهربان تر شده بود شرایط را مهیا دید و بیشتر از وعده های خود گفت و از عاقبت مختوم قطره ها ی یخ هشدار می داد. سطل می گفت بیایید با یکدیگر مهربان باشیم و از این پس به هم دیگر ظلم نکنیم. سخنان سطل اثر کرده بود و قطرات یخ کاملا با هم درگیر شده بودند. قطره های بدبین می گفتند زندگی حقیقی ما در آسمان است و باید به آسمان رهسپار شویم اما قطره های خوشبین دلتنگ دوستان خود در حوض بودند.

 

اختلاف بالا گرفت سطل مدام سخنان خود را تکرار میکرد و قطره ها بیشتر با هم درگیر می شدند. پیر حوض از درون حوض فریاد زد که حواستان را جمع کنید، مبادا دستان یک دیگر را رها کنید اما کسی گوشش بدهکار این حرف ها نبود. قطره های تکه یخ با هم قرار گذاشتند رای گیری کنند. هرکدام رای بیشتری آورد نظرش اجرا شود. انتخابات لحظه ای طول نکشید و به تعداد چند رای ناقابل قطره های خوشبین رای اکثریت را کسب کردند. سطل به ظاهر مهربان، لبخندی از سر رضایت زد. قطره های خوشبین هم در پاسخ، لبخندی زدند و ناگهان تکه یخ بزرگ آب شد و همه قطره ها در سطل جای گرفتند. سطل که خیالش آسوده شده بود دوباره بد اخلاق شد و با تندی بیشتری قطره ها را برداشت و از حوض دور شد. قطره های حوض هیچ وقت از قطرات تکه یخ آب شده با خبر نشدند.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۳/۰۶
حامد موفق بهروزی

نظرات  (۱)

۰۸ خرداد ۹۴ ، ۲۳:۴۶ رامین نظامی خواه
سلام اخوی
بگذار بدون تعارف بگویم نپسندیدم مطلبتان را
مفهوم تاکید بر وحدت و اطاعت از رهبری قبول ولی یک اصل در ادبیات - که بخواهیم یا نه داستان یکی از شاخه های آن است- هست که می گوید تشبیه باید دارای وجه شبه یا سابقه ذهنی برای مخاطب باشد
وجه شبه سیاسیون یا ملت ایران با قطره چیست؟ حتما میفرمایید اینکه قطره دریاست اگر با دریاست ورنه او قطره و دریا دریاست. اگر اینطور باشد که قطره بزرگه هم اگر دیگر قطرات با او همراه نشوند قطره باقی می ماند.
وجه شبه آمریکا یا 1+5 با سطل چیست؟
اگر قطره جوان پیشنهاد دهنده یخ زدن احمدی نژاد یا جلیلی است پس آن سکوت اولیه و پذیرفتن بعد از مدتی توسط پیر حوض چیست؟
بالاخره حوض یا حوز؟
ولی این را هم بگویم که تلاش تان برای متفاوت دیدن و متفاوت نوشتن ستودنی است
اجرکم عند الله حاج آقا
پاسخ:
سلام
قطره بزرگ هم حتی اگر دیگر قطرات با او همراه نشوند قطره باقی می ماند، دقیقا درست است و دقیقا منظورم همین است.
وجه تشبیه آمریکا یا بقیه با سطل : شاید کیسه بهتر بود شاید اما در هر صورت منظور این بود که آمریکا همیشه به دنبال جدا کردن بخشی از داشته های ایران و تصاحب آن بود.( که البته مهمترین دارایی هر کشوری منابع انسانی و دقیق تر بگویم منابع انسانی گزینیشی است)
اما حوض یا حوز؟ احتمالا غلط املایی مد نظرتان است که ممنون از اشاره تان
در نهایت از این که نوشته ام رو دقیق میخونی باعث دلگرمی است و به قول دوستان فراوان فراوان تشکر

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی