دیدگاه

در عالم رازی است که جز به بهای خون فاش نمی شود
  • دیدگاه

    در عالم رازی است که جز به بهای خون فاش نمی شود

امام خامنه ای (حفظه الله):
دیدگاه

جوانها! بدانید، بدون هیچ‌گونه تردیدی آینده‌ی روشن و امیدبخش این کشور و این نظام متعلّق به شما است؛ شما خواهید توانست کشورتان و ملّتتان را به اوج افتخار برسانید؛ شما به توفیق الهی خواهید توانست الگو و نمونه‌ی کاملِ تمدّنِ نوینِ اسلامی را در این آب و خاک تشکیل بدهید؛ برای اینکه بتوانید این وظائف بزرگ را انجام بدهید، بایستی دین را، تقوا را، عفّت را، پاکیزگیِ روحی را در میان خودتان هرچه بیشتر ترویج کنید و تقویت کنید. جوانِ امروز احتیاج دارد به دین، به تقوا، به علم، به نشاطِ کار، به امانت، به عفّت، به [انجام‌] خدمات اجتماعی و به ورزش؛ اینها خصوصیّاتی است که جوانِ امروز به آن احتیاج دارد و شما عزیزان بسیجیِ من ان‌شاءالله توفیق انجام این کار را داشته باشید.

طبقه بندی موضوعی

۲ مطلب در خرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

روحانی

از همان آغاز کار در ایام انتخابات 92 روشن بود که روحانی بیش از آنکه خود را تبلیغ کند، حمایت هاشمی و خاتمی را به رخ سایر نامزدها می کشد. روحانی خود نیز می دانست بدنه اجتماعی چندانی ندارد و تنها راه کنار زدن رقبایش استفاده از سبد آرای آماده اصلاحات و کارگزاران است که به سبب رفتارهای غلط گذشته شان، اکنون نامزد در تراز خود را در انتخابات ندارند و مجبورند به کسی اعتماد کنند که گزینه حداقلی برایشان محسوب می شود.

 

از همان زمان که ستاد اصلاح طلبان حامی روحانی در استان جدای از ستاد اصلی روحانی فعالیت میکرد، معبر بودن روحانی برای اصلاحات مشهود بود. امری که مدتی بعد با عبارت زننده ای چون «دولت رحم اجاره ای اصلاحات است» از طرف اصلاح طلبان علنی تر شد.

 

دولت روحانی بنا به آمارهای منتشر شده توسط رسانه های مختلف در همان سال اول حدود سه هزار مدیر ارشد و میانی را تغییر داد اما این تغییرات چندان هم مطلوب افراطیون اصلاحات نبود و همچنان این جریان گزینه های حداکثری خود را در منصب مدیریت نمی بیند. 

 

با گذشت دوسال از عمر دولت یازدهم، برخی از یاران دوره انتخابات روحانی اکنون منتقد نحوه عملکرد این دولت در گزینش مسئولان سطوح مختلف مدیریتی شده اند و اگر ساده تر بیان کنیم، حس سهم خواهی این جریان توسط دولت ارضا نشده است. اشتهای این جریان برای کسب مناصب قدرت به حدی است که افراطیون حامی روحانی در برهه انتخابات خود را یاران جمعه می خوانند و مسولان فعلی را مجاهدین شنبه. 

 

جریان افراط گرایی که دو سال پیش برای روحانی سر و دست شکست تا وی را رئیس جمهور کشور کند، در اولین سفر روحانی به تبریز پس از انتخابات، بدون آنکه مطالبات مهم مردمی را سر دست بگیرد و بر آنها تاکید کند تنها یک خط مطالبه را پیگیری میکرد و آن سهم خواهی بیشتر از سفره پهن قدرت در استان بود. بسیاری از جریانات افراطی اصلاح طلب ادعا داشتند مدیران فعلی استانی در شان دولت تدبیر و امید نیست و روحانی باید هرچه زودتر مسئولان با کفایت تری را وارد گود کند.

 

آنچه که در دیدار روحانی با علما، ایثارگران و نخبگان رقم خورد بیشتر کنایه ای بود از سمت این جریان به روحانی که جناب رئیس جمهور حواست باشد ما به تو رای دادیم تا بزرگان ما را از بند حصر برهانی نه آنکه خود بر مسند قدرت بنشینی و گوشه چشمی هم به مطالبات ما نداشته باشی. ظاهرا از نگاه این جریان مهم ترین شخصی که پیام انتخابات 92 را دریافت نکرده است خود روحانی است. این جریان به دنبال آن است که به روحانی بفهماند او نیست که رای کسب کرده است بلکه نام هاشمی و خاتمی است که او را رئیس جمهور کرده است. البته باید اذعان کرد سبد رای اصلاحات و کارگزارن در برهه انتخابات مجموعا نه آنچنان مملو از رای بود که بتواند مستقلا رقیبی را وارد گود انتخابات کند و نه آنچنان کم رونق که شخصی مثل روحانی از آن چشم بپوشد.

 

اما شیخ دیپلمات آینده نگرتر از آن است که خود را برای همیشه ذیل سایه سنگین هاشمی و خاتمی نگاه دارد و همیشه کنایه های سنگین این جریان را تحمل کند. از همان ابتدا دولت تمام تمرکز خود را معطوف به مذاکرات هسته ای کرد و چنان موج سازی عظیم رسانه ای در این خصوص به راه انداخت که دولت تمام قد زیر سایه وزارت خارجه گم شد و هیچ از این دولت به چشم نیامد. روحانی اگر درصد سود بانکی را افزایش داد و اگر وام های تولید را کاهش داد و اگر مسکن مهر را متوقف کرد و اگر فعالیت عمرانی دولت را به نسبت بسیار زیاد کاهش داد و اگر بازار به رکود کشیده شد و اگر . . . که به سبب این همه اقدام فشار اقتصادی همچنان بر مردم جاری است اما دولت مدام دم از رفع تحریم ها می زند و آنکه ما به دنبال رفع مشکلی هستیم که مشکل مادر این کشور است و با رفع آن تمام مسائل این کشور حل خواهد شد.

 

جدای از آنکه آیا واقعا دولت چنین تحلیلی از مشکلات کشور دارد که اگر تحریم ها لغو شود همه چیز حل میشود یا نه باید گفت اگر توافقی صورت گیرد روحانی خود را از زیر بار سنگین حمایت خاتمی و روحانی بیرون می کشد و خود مستقلا خواهد توانست سبد رای خود را شکل دهد. هرچند این سبد رای گفتمانی نیست و بیشتر ناظر بر معیشت مردم خواهد بود اما آنچه که یک انتخابات لازم دارد را برای روحانی مهیا خواهد کرد.

 

پروژه فشار بر روحانی از سوی جریانات تندروی حامی دوران تبلیغات همچنان ادامه دارد و البته تلاش روحانی جهت ساخت بدنه اجتماعی خود به واسطه توافق هسته ای بیش از پیش جدی تر شده است. شاید حضرات تندروی اصلاحات حواسشان نیست که باید بیش از اینها مراقب این به اصطلاح رحم اجاره ای باشند چرا که این دولت بارها نشان داده است که تحمل گوشه کنایه را ندارد و هرچه غر زدن ها بیشتر باشد تمایل روحانی به خروج از چتر حمایتی اصلاحات و کارگزارن بیشتر خواهد شد و در نهایت اگر فشار بیشتر شود این مادر اجاره ای بدون آنکه فرزندی برای اصلاحات بزاید خود بدل به فرزندی سرکش خواهد شد و شاید گوشش بدهکار حرف هیچ یارغاری نباشد.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۹۴ ، ۰۱:۵۸
حامد موفق بهروزی
چهارشنبه, ۶ خرداد ۱۳۹۴، ۰۱:۲۰ ب.ظ

داستان واره ای کوتاه/ یخ مذاکرات را آب نکنید

ظریف

به فرمان پیر حوض همه قطره ها جمع شدند. جلسه شروع شد. پیر حوض گفت: باید چاره ای بیاندیشیم، نمی شود هر روز آن سطل بد اخلاق بیاید و دو ستان ما را از حوض بیرون بکشد و ندانیم چه بر سر آنها می آورد. قطره ها شروع به پچ پچ کردند. هرکدام راه چاره ای پیشنهاد می داد اما پیر حوض که با تجربه ترین قطره حوض بود با صبر و حوصله ایرادهای پیشنهاد را مطرح می کرد و از قطره ها می خواست بیشتر فکر کنند. ساعت ها جلسه طول کشید. قطره جوان در میان هم همه حوض، صدایش را صاف کرد و گفت: شب هوا سرد می شود پیشنهاد می کنم دستان هم دیگر محکم بگیریم و یخ بزنیم تا صبح زود که سطل بد اخلاق می آید، نتواند ما را از هم جدا کند. پیر حوض این بار چیزی نمی گفت کمی که گذشت پیر حوض پذیرفت.

 

شب هنگام قطره ها دستان یک دیگر را محکم فشار میدادند و جم نمی خوردند. تا صبح بسیاری از قطره ها یخ زده بود. سطح حوز پوشیده از یخ بود. لحظه سرنوشت ساز رسید. سطل بداخلاق با همان ژست همیشگی خود، با کبر و اخم در کنار حوض ایستاده بود اما این بار تعجب کرد. گویا نمی توانست مثل روزهای قبل داخل حوض فرو رود و قطراتی را که دوست داشت صید کند. عصبانی شد. اخم کرد. با دندان قروچه ای خود را آماده یک حمله سخت کرد. سطل بالا پرید و با فشار بر روی یخ افتاد. تکه بزرگی از یخ شکست. سطل با زحمت زیاد آن تکه یخ را بیرون کشید. اما هنوز تکه یخ در سطل جا نشده بود. صحنه جذابی برای قطرات حوض بود. تکه یخ بزرگ در گلوی سطل بداخلاق گیر کرده بود و سطل زیر فشار یخ نای تکان خوردن نداشت.

 

تکه یخ راه نفس کشیدن سطل را گرفته بود و هرلحظه سطل بی حال تر از قبل می شد.  به ظاهر کارش تمام بود. سطل بداخلاق یک آن به خود آمد و رو کرد به تکه یخ و گفت: شما حتی اگر زیر این فشار مرا از نفس بیاندازید در نهایت به حوض نمی توانید برگردید. شما زیر نور آفتابی که هر لحظه تند تر می تابد آب خواهید شد و سپس بخار می شوید و به آسمان خواهید رفت. قطرات یخ با شنیدن این حرف ها به فکر فرو رفتند. سطل کمی مهربان تر از گذشته شده بود. سطل رو به قطرات یخ گفت: بیایید با هم عهدی ببندیم که شما آب شوید و در درون من جای بگیرید و من در ازای آن شما را به حوض برگردانم.

 

قطرات یخ هم نظر نبودند. برخی به سطل بی اعتماد بودند و بدبین، برخی اما خوشبین بودند و امیدوار. قطرات یخ به خود مشغول بودند و از سطل بداخلاق غافل شده بودند. سطل بداخلاق که به ظاهر کمی مهربان تر شده بود شرایط را مهیا دید و بیشتر از وعده های خود گفت و از عاقبت مختوم قطره ها ی یخ هشدار می داد. سطل می گفت بیایید با یکدیگر مهربان باشیم و از این پس به هم دیگر ظلم نکنیم. سخنان سطل اثر کرده بود و قطرات یخ کاملا با هم درگیر شده بودند. قطره های بدبین می گفتند زندگی حقیقی ما در آسمان است و باید به آسمان رهسپار شویم اما قطره های خوشبین دلتنگ دوستان خود در حوض بودند.

 

اختلاف بالا گرفت سطل مدام سخنان خود را تکرار میکرد و قطره ها بیشتر با هم درگیر می شدند. پیر حوض از درون حوض فریاد زد که حواستان را جمع کنید، مبادا دستان یک دیگر را رها کنید اما کسی گوشش بدهکار این حرف ها نبود. قطره های تکه یخ با هم قرار گذاشتند رای گیری کنند. هرکدام رای بیشتری آورد نظرش اجرا شود. انتخابات لحظه ای طول نکشید و به تعداد چند رای ناقابل قطره های خوشبین رای اکثریت را کسب کردند. سطل به ظاهر مهربان، لبخندی از سر رضایت زد. قطره های خوشبین هم در پاسخ، لبخندی زدند و ناگهان تکه یخ بزرگ آب شد و همه قطره ها در سطل جای گرفتند. سطل که خیالش آسوده شده بود دوباره بد اخلاق شد و با تندی بیشتری قطره ها را برداشت و از حوض دور شد. قطره های حوض هیچ وقت از قطرات تکه یخ آب شده با خبر نشدند.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ خرداد ۹۴ ، ۱۳:۲۰
حامد موفق بهروزی