دیدگاه

در عالم رازی است که جز به بهای خون فاش نمی شود
  • دیدگاه

    در عالم رازی است که جز به بهای خون فاش نمی شود

امام خامنه ای (حفظه الله):
دیدگاه

جوانها! بدانید، بدون هیچ‌گونه تردیدی آینده‌ی روشن و امیدبخش این کشور و این نظام متعلّق به شما است؛ شما خواهید توانست کشورتان و ملّتتان را به اوج افتخار برسانید؛ شما به توفیق الهی خواهید توانست الگو و نمونه‌ی کاملِ تمدّنِ نوینِ اسلامی را در این آب و خاک تشکیل بدهید؛ برای اینکه بتوانید این وظائف بزرگ را انجام بدهید، بایستی دین را، تقوا را، عفّت را، پاکیزگیِ روحی را در میان خودتان هرچه بیشتر ترویج کنید و تقویت کنید. جوانِ امروز احتیاج دارد به دین، به تقوا، به علم، به نشاطِ کار، به امانت، به عفّت، به [انجام‌] خدمات اجتماعی و به ورزش؛ اینها خصوصیّاتی است که جوانِ امروز به آن احتیاج دارد و شما عزیزان بسیجیِ من ان‌شاءالله توفیق انجام این کار را داشته باشید.

طبقه بندی موضوعی

۴ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۳ ثبت شده است

يكشنبه, ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۸:۱۹ ق.ظ

منتقدان دولت در 8 سال قبل کجا بودند؟

انتقادات به عملکرد دولت در طول این 9ماه، به برکت توافق ژنو، سبد کالا، طرح انصراف از یارانه، توقیف روزنامه ها، تغییرات فراوان مدیریتی و . . . به حد اعلی رسیده است. انتقاداتی که از سمت گروه های مختلف مردمی و سیاسیون به دولت وارد شد سبب موضع گیری های فراوانی از سمت دولتمداران و رسانه های حامیشان گشته است. به نظر میرسد حجم انتقادات علیه دولت سبب سردرگمی در مدیریت انتقادات گشته است و شخص خود رئیس جمهور با الفاظی که در شأن ایشان نیست با منتقدان برخورد میکنند. واژه هایی اعم از بی سواد، بی شناسنامه، افراطی و ... همه برچسب هایی هستند که توسط رئیس جمهور در خصوص منتقدان به کاربسته شد.

برخی از سیاسیون طیف به اصطلاح اصلاح طلب نیز با تکرار برخی عبارات سعی در اتهام زنی به منتقدان دارند. این سیاسیون و رسانه های حامی آنها که پیشتر در ایام فتنه 88 ماهیت وجودی خود را عیان ساخته بودند اکنون با پررویی تمام و زبان درازی مدعی میشوند که  "این منتقدان در 8 سال گذشته کجا بودند؟"

در باب این مسائل ذکر چند نکته حائز اهمیت است :

1- اولین نکته ای که باید به آن توجه کرد این است که در 8 سال گذشته انتقادات از سمت جریان اصولگرایی نسبت به دولت احمدی نژاد چنان بود که احمدی نژاد توانست در ایام انتخابات مدعی شود رکورد طرح سوال و استیضاح توسط مجلس علیه دولت، در دوره وی شکسته شده است. مخالفان نقد و انتقاد خوب است حافظه تاریخی خود را مرور کنند و با واقعیت ها آنگونه که هستند مواجه شوند و نه آنگونه که دوست دارند. البته هیچ بعید نیست انتظار آقایان از نقد در 8 سال گذشته، فراهم کردن شرایطی برای متلاشی نمودن دولت بوده است در حالی که منتقدان باید نقد را برای بهتر شدن کارکرد دولت انجام بدهند و نه براندازی آن.

برفرض محال گفته حضرات مخالف انتقاد، درست بوده باشد و طیف منتقد فعلی در 8 سال قبل سکوت کرده باشند، جای این سوال وجود دارد که منتقدان 8 سال قبل اکنون کجایند؟ منتقدانی که رکورد انتقاد در تاریخ کشور را در دولت قبل شکسته بودند چگونه میشود که اکنون مخالف انتقاد موضع گیری میکنند؟ چرا این منتقدان اکنون سکوت کرده اند و در مقابل این همه عملکرد ضعیف دولت در مسائل مختلف که در بعضی موارد خود رئیس جمهوری با پذیرفتن ضعف خود با صداقت از مردم عذر خواهی کردند، هیچ واکنشی نشان نمیدهند؟

2- دوم باید از این آقایان پرسید که شما در 8 سال گذشته کجا بودید؟ مگر امثال شما نبودید که 4سال قبل با دمیدن در آتش سوزان فتنه در پنهان کردن واقعیت های کشور همسو با  دشمنان عمل نمودید و هزینه آن رخداد فاجعه بار سیاسی را هرچه بیشتر بر نظام جمهوری اسلامی تحمیل کردید؟ امثال کسانی که امروز از جنبش سبز برائت میجویند، 4 سال قبل کوچکترین قدمی در تنویر افکار عمومی کشور برنداشتند و منافع حزبی و جناحی خود را مقدم بر منافع ملی دانسته و چنان عمل می کردند که گویا برای براندازی نظام اسلامی قسم یاد کرده اند. آری مدعیان « در 8سال قبل کجا بودید؟» باید این سوال را ابتدا از خود بپرسند که خودشان در سالهای دوری از مسندهای رسمی کشور، به چه فعالیت هایی علیه منافع ایران پرداختند و نقششان در رخدادهای این 8 سال چه بود؟

3- واضح است در جمع کسانی که امروز به دفاع از دولت میپردازند و علیه منتقدان دولت، جبهه تشکیل داده اند، اختلاف دیدگاه فراوانی وجود دارد به طوریکه بسیاری از این اشخاص بارها از این دولت به عنوان رحم اجاره ای برای دولت بعدی ذکر کرده اند و اعلام کرده اند که این دولت، دولت مطلوب آنها نیست. با این وصف جای این سوال وجود دارد که چگونه ممکن است سلایق مختلف سیاسی به دفاع از دولتی که چندان برایشان مطلوب نیست بپردازند؟ به نظر میرسد پاسخ این جمع بدین گونه باشد که بایستی در مقابل این همه هجمه علیه دولت ایستادگی کرد و از این دولت دفاع کرد وگرنه چنین انتقاداتی به این رحم اجاره ای صدمه خواهد زد و فرزند متولد شده از آن ناقص الخلقه خواهد بود.

4- سوال بعدی اینگونه مطرح میشود که آیا کسانی که به فکر دولت و مجلس بعدی هستند و اغراض جناحی و حزبیشان برهمه اعتقاداتشان میچربد میتوانند مدعی « در 8سال قبل کجا بودید؟ » باشند؟ به این دوستان باید گفت کسانی که امروز از دولت نقد میکنند در 8 سال قبل نه اینکه دقیقا در همان جایگاه مدافعان  فعلی دولت باشند بلکه به سبب اضطراری که احساس میکردند به دفاع از نظام می پرداختند. تفاوت جایگاه مدافعان فعلی دولت با جایگاه 8 سال گذشته منتقدان در این است که در 8 سال گذشته به مرحمت سکوت برخی سیاسیون و فتنه انگیزی دشمنان داخلی و خارجی این مردم، اصل نظام اسلامی به مخاطره افتاده بود و اگر با اولویت بندی عمل نمیشد در چاه همان کسانی می افتادیم که در ایام فتنه به جای دفاع از اصل نظام در مجلس کشور دل به حال فتنه گران میسوزاندند و علیه بسیج و نیروی انتظامی که خط مقدم مقابله با فتنه گران بود موضع میگرفتند.

5- مسئله بعدی در این خصوص این است که سرکوب گران انتقاد، در این خیال به سر میبرند که انتقاد کردن از هر عملکردی یک واجب شرعی است و هیچ ربطی ندارد که عملکرد چگونه است و آیا عملکرد مد نظر اشتباه بوده است یا نه . اساسا این طیف معتقد است کسی حق انتقاد ندارد مگر اینکه همیشه منتقد بوده باشد. در حالی که انتقاد کردن به معنای شناخت اشتباه در حضور شاخص و معرفی آن به مسئول امر جهت ترمیم آن اشتباه است. در هر حال به این حضرات یاد آور میشود که انتقاد کردن، شخصیت های شاخص محور می طلبد و نه شخصیت هایی که مرغشان همیشه ی خدا یک پا داشته و خواهد داشت.

6- جدای از اینکه این انتقادات به درستی مطرح میشود یا نه، انتظار از مسئولان نظام اسلامی فراتر از نگاههای سطحی موجود به این انتقادات میباشد. چگونه است که برخی انتقادات سبب میشود که رئیس جمهور کشورمان بارها علیه منتقدان موضع گیری صریح و بسیار تندی داشته باشند و به اصطلاح خونشان به جوش بیاید و آنچنان که گفته شد با منتقدان سخن بگویند. امیدواریم مسئولان دولتی و به خصوص رئیس جمهور محترم  در مواجهه با انتقادات سعه صدر بیشتری به کار بندند.
۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۸:۱۹
حامد موفق بهروزی
سه شنبه, ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۷:۰۱ ق.ظ

آیا مسئله حقوق بشر در مذاکرات قابل حل است؟

از سال 2001 به بعد که ایران و غرب وارد مرحله جدیدی از اختلافات و نزاع های سیاسی شدند مسئله حقوق بشر در مرکز توجهات قرار گرفت. زمانی که بوش، ایران را به همراه چند کشور دیگر محور شرارت نامید و مدعی حمایت ایران از تروریسم شد. پس از آن بارها ایران تلاش کرد که این برچسب را از پیشانی خود بزداید اما هیچ گاه این امر محقق نشد. البته باید گفت در این مسیر، ایران روش های خاصی را در پیش گرفته بود که خود جای بحث و بررسی دارد.

آنچه در این مجال به دنبال پاسخ گویی به آن هستیم این است که چرا غرب و ایران هردو همزمان مدعی رعایت حقوق بشر هستند در حالی که رفتارهای مختلفی در این خصوص از طرفین مناقشه مشاهده میشود. یقینا پاسخ این مسئله را باید در تعریف حق بشر در دیدگاه طرفین منازعه جست وجو کرد. در نگاه اسلامی منشا حقوق، حق الهی است به تعبیر دیگر آنچه سبب ایجاد حقوق خواهد بود مسئله مالکیت میباشد و از آنجایی که در نگاه اسلامی مالک اصلی، خداوند است و انسان در طول این مالکیت تبیین شده است، طبیعی است حق مطلق خداوند است و بقیه حقوق اعم از حقوق انسان و سایر موجودات در این جهت تعریف میشود .

در حالی که در نگاه های غربی و آن دسته تفکراتی که مبانی فکری آنها پس از انقلاب فرانسه در سال1789 با محوریت اومانیست شکل گرفت منشا حقوق را در دو نظریه سازمان داده اند :

الف) نظریه حقوق طبیعی : یعنی هر آنچه طبیعت انسان خواهان آن باشد به عنوان حق بشر باید در نظر گرفت به عنوان مثال خوردن و آشامیدن که از نیاز های طبیعی انسان است باید به عنوان حق بشر پذیرفت

ب) نظریه پوزیتیویسم یا قرار داد اجتماعی : یعنی هر آنچه که اکثریت انسان ها بپذیرند حق بشر، فلان مسئله است میتوان نتیجه گرفت که آن مسئله حق بشر میباشد. به عنوان مثال اگر در یک جمع پذیرفته شود که یک رفتار اجتماعی یا فردی، حق بشر است هیچ شخصی نمیتواند از آن رفتار عدول کند چرا که ناقض حقوق بشر لقب خواهد گرفت.

هر دو نظریه دارای اشکالات فراوان معرفت شناختی میباشند و در نگاه دیگر باید گفت همان اشکال معرفتی که به دموکراسی از جنبه ایدولوژی و نه از جنبه روش میتوان وارد ساخت به همین دو نظریه نیز وارد است و آن اشکال این بود که نگاه دموکراسی که مبنا را به عدم شناخت حقیقت متوجه ساخته و به دلیل عدم توانایی بشر در شناخت حقیقت، دریافت و پذیرش حقیقت را متوقف بر پذیرش اکثریت دانسته است خود متناقض است چرا که اگر نمیتوان حقیقت را شناخت چگونه گزاره عدم توانایی بشر در شناخت حقیقت، شناسایی شده است.

حال با این مقدمات باید گفت سیاست که خود زاییده فلسفه است نمیتواند اختلافات معرفت شناختی را حل سازد و به عبارت دیگر تفاوت غرب با ایران فراتر از یک اختلاف ساده سیاسی است و تمام این ها ریشه در اختلافات جهان بینی غربی که متکی بر محوریت انسان و جهان بینی توحیدی که متکی بر محوریت خدا است میباشد.

تمام راه حل های سیاسی و مذاکره صرفا میتواند به عنوان یک مسکن در این مسئله نقش ایفا کند و هیچ گاه تناقض های مبنایی در مذاکره قابل هضم نخواهد بود. لذا انتظار حل اختلافات معرفتی در قالب مذاکرات سیاسی انتظاری بیجا و غیر قابل قبول است.
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۷:۰۱
حامد موفق بهروزی
شنبه, ۶ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۸:۰۵ ق.ظ

جناب عارف به کجا چنین شتابان؟!

دکتر عارف پس از انصراف از انتخابات ریاست جمهوری، انتظار محبت بیشتری از طرف دولت داشت و این در حالی بود که روحانی موفقیت خود را مدیون عارف نمیدانست. هرچند عارف نتوانست در دولت تدبیر و امید جایگاهی برای خود دست و پا کند و حتی سمت قبلی روحانی در مجمع تشخیص نیز به وی نرسید اما توانست اقبال بدنه مردمی اصلاحات را که هنوز بر این جریان اعتقاد دارند تا حدودی کسب کند.

بی مهری دولت از یک سو و بی توجهی سران اصلاحات و کارگزارن از دیگر سو انگیزه های قدرتمندی را برای عارف ایجاد کرده است تا در انتخابات مجلس شورای اسلامی دهم، حضوری چشم گیر داشته باشد و به واسطه کسب آرای بالا در این انتخابات بتواند جایگاه اجتماعی خود را برای سیاسیون به اثبات برساند.

عارف دیروز در سفری انتخاباتی در دانشگاه اصفهان به سخنرانی پرداخت و ابراز داشت : (از ماه های گذشته فعالیت های انتخاباتی را شروع کرده ایم اما امسال را فقط به تبین راهبردها و رهنمود ها اختصاص می دهیم و به هیچ وجه وارد مصداق نمی شویم.)

انتخابات مجلس نهم در 12 اسفند ماه سال 90 برگزار شد و معنای آن، این است که تا انتخابات مجلس دهم حدود دوسال فرصت باقی است. حال باید اندیشید که فعالیت انتخاباتی دوسال قبل از انتخابات به چه معناست؟ حتی اگر انگیزه های یک شخص یا یک جناح سیاسی برای پیروزی در انتخابات بسیار زیاد باشد آیا میتواند دلیلی قانع کننده برای ورود زود هنگام به عرصه انتخابات؟

وارد کردن جو سیاسی کشور به عرصه تبلیغاتی آن هم در این برهه زمانی آسیب های فراوانی را به همراه خواهد داشت که نمیتوان به سادگی از آن عبور کرد. فضای رقابت سیاسی زودهنگام اذهان عمومی کشور را به جای جهت دادن در مسیر رفع مشکلات کشور و کمک رساندن به مجلسی که دوسال از عمر آن میگذرد، نگاهها را به تفاوت وعده ها و عملکرد ها معطوف خواهد ساخت و مجلس را خواسته یا ناخواسته میتواند به یک مجلس انفعالی تبدیل سازد که به جای تمرکز بر وظایف قانونی خود اقدام به فعالیت های نمایشی و تبلیغاتی میکند تا از ماراتن تبلیغات کشور جا نماند.

در سال 87 زمانی که 7ماه(نه دو سال!) به انتخابات ریاست جمهوری(نه انتخابات مجلس!) سال 88 فرصت باقی بود مقام معظم رهبری در دیدار با جمعی از دانش آموزان در خصوص تبلیغات زودهنگام نامزدهای احتمالی در آن ایام هشدار دادند و این گونه فرمودند که :(مسائل مربوط به انتخابات به ویژه حضور پرشور مردم در آن، در همان ایام نزدیک به انتخابات بسیار مهم است اما عده‌ای با عجله از حالا مباحث انتخاباتی را شروع کرده‌اند که این فعالیت‌های زودهنگام انتخاباتی موجب منحرف شدن ذهن‌ها از مسائل اصلی، مشغول کردن افراد به یکدیگر، و برخی بدگویی‌ها می‌شود و این، به ضرر مصالح کشور است.)

باید گفت این رویکرد جناب عارف و جریان اصلاح طلب که آنها نیز در سکوت رسانه ای فعالیت های انتخاباتی خود را پیش میبرند به ضرر نظام خواهد بود و هیچ عقل سلیمی اقدام های این چنینی را بر نمیتابد.
۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۸:۰۵
حامد موفق بهروزی
پنجشنبه, ۴ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۳:۲۰ ب.ظ

یارانه و دردسر های دولت

داستان هدفمندی یارانه ها برای مردم ایران روایتی تکراری از بی تدبیری مسئولان و نا امیدی از آنچه وعده میدهند است. احمدی نژاد زمانی که از طرح تحول اقتصادی برای مردم صحبت کرد از جراحی بزرگ اقتصادی گفت و از اصلاح ساختارهای اقتصادی کشور که بزعم خود ضامن عدالت و پیشرفت کشور بود.



هرچند برخی از اساتید دانشگاه های کشور، از همان ابتدا با اجرای این طرح مخالف بودند اما احمدی نژاد هم دلایل خود را برای عملی کردن این ایده بزرگ داشت.

طرحی که با اعمال نظرهای مختلف مجلس نیز در اجرا دچار تغییراتی شد که در پی آن احمدی نژادی ها به نگذاشتند ها و نشدها تمسک جستند. با این حال باید گفت دولت قبل برای اجرای مرحله اول هدفمند یارانه ها ماه ها کار کارشناسی انجام داد و برای تشریح این مسئله برای مردم، شخص خود رئیس جمهور ساعت ها با مردم سخن گفت تا به مردم اطمینان دهد که با همکاری در اجرای این طرح، دولت را یاری رسانند.

از همان ابتدا کسانی که معتقد بودند این روند باعث افزایش نقدینگی و رقابت تقاضا و نهایتا منجر به افزایش تورم خواهد شد با انتقادهایی از این طرح، دولت را به بی تدبیری متهم کردند اما هرگز نتوانستند در مقابل منطق عدالت محور دولت سخنی بر زبان جاری سازند و همواره از اصل هدفمندی دفاع کردند.

بی شک دولت قبل در دیپلماسی عمومی موفق ترین دولت تاریخ انقلاب اسلامی ایران است. اندیشه دولت برای مردم چون آب، زلال و شفاف بود و این همه به برکت ارتباط فراوان و بدون واسطه دولت با بدنه مردم بود. بسیاری از تحلیل گران رسانه، خود احمدی نژاد را به عنوان یک رسانه قدرتمند در کشور و جهان مطرح میکردند. از همین رو است که مردم در هماهنگی با دولت قبل کمال همکاری را داشتند و در برآورده ساختن خواسته های دولت از مردم، بیشترین همیاری را انجام میدادند.



با روی کار آمدن دولت یازدهم و بر مسند نشستن طیف لیبرال اقتصادی و یا به قول دکتر نوبخت طیف نهادگرای اقتصادی یعنی همان ها که از ابتدا با اجرای طرح تحول مخالف بودند روند حاکم بر اجرای هدفمندی تغییر کرد و تمایل دولت به اجرای هدفمندی سردتر شد.



دولت یازدهم در آخرین روزهای سال 92ثبت نام دوباره متقاضیان به دریافت یارانه ها را مطرح کرد. موضوعی که برای افکار عمومی جامعه ناملموس و حرکتی ناگهانی محسوب میشد. این اقدام به ویژه پس اجرای ضعیف طرح سبد کالا توسط دولت نگرانی هایی را در اذهان عمومی ایجاد کرد که شایسته بود با دقت نظر بیشتری در آماده سازی فضای عمومی کشور به طرح انصراف از یارانه ها پرداخت میشد.



بر این علل باید اضافه کرد که مردم ایران بر سبک زندگی مسئولان نیز حساس هستند و یا حداقل ذائقه مردم در طول 8سال به این مسئله حساس شده است، مسئله ای که مردم ایران نماد بارز آن را در سفرهای تفریحی رئیس جمهور به شمال کشور و جزیره کیش در مشاهده میکردند و این سوال در ذهن مردم شکل میگرفت که چگونه میشود مسئولی ما را از دریافت مبلغی ناچیز منع کند و خود این چنین زندگی کند؟

در آغاز طرح انصراف از یارانه ها دکتر روحانی در پی ایجاد یک موج انصراف از یارانه بود و شروع دومینوی انصراف از یارانه را نیز خود برعهده گرفت و در یک سخنرانی از انصراف خود از دریافت یارانه خبر داد، غافل از آن که مردم ایران بر وجه دیگری از این انصراف توجه کردند و آن این بود که (( دکتر روحانی تاکنون یارانه دریافت میکرد!!!)).

شکست پروژه موج سازی، عدم کار کارشناسی، عدم اطلاع رسانی به موقع و صحیح، سبک زندگی نامطلوب مسئولان و سابقه ضعیف اجرایی در طرح سبد کالا را به حق میتوان اصلی ترین دلایل عدم انصراف مردم در نظر گرفت.

با این وصف طرح انصراف از یارانه را نیز باید شکست دیگری برای دولت تدبیر و امید در حوزه اقتصادی ( پس از سبد کالا)  محسوب کرد و باید منتظر بود و دید که تدبیر بعدی دولت در این امر مهم و حیاتی چه خواهد بود؟


پی نوشت : تقریبا اکثر مطالبی که از این به بعد در این جا منتشر میشود در سایت آناج هم منتشر خواهد شد ( یا احتمالا برعکس) فلذا کمی لحن مطلب رسمی است

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۵:۲۰
حامد موفق بهروزی