بی شک یکی از تاثیر گذارترین شعارهای روحانی در انتخاب وی به عنوان رئیس جمهور در انتخابات سال 92 جمله زیر بود :
«سانتریفیوژها باید بچرخد و زندگی مردم نیز باید بچرخد؛ باید یادمان باشد کشور توسعه می خواهد؛ ما برای بمب که هسته ای نمی خواهیم، به دنبال توسعه ایم و اگر دنبال توسعه هستیم باید درست رفتار کنیم و این بسیار تدبیر می خواهد.» (برنامه تلوزیونی رویکردها و برنامه ها، شبکه چهار سیما، 16 خرداد 1392)
این شعار بارها در مجامع مختلف از طرف تیم روحانی و خود وی مطرح شد و حتی به گونه ای عنوان شد که گویا دولت قبل اساسا به دنبال حل معضل هسته ای کشور نبوده است. چنان که در مناظرات انتخاباتی چنین طرح شد که تیم مذاکره کننده قبلی تنها به بیانیه خواندن در مذاکرات بسنده کرده و مذاکره را برای مذاکره انجام میدهد و نه برای رسیدن به یک راه حل قطعی.
با روی کار آمدن تیم جدید مذاکره کننده بارها این مطلب را شنیدیم که نباید فرصت از دست برود و این مشکل باید در یک زمان مشخص و محدود حل شود. بگذریم از اینکه چنین لحنی در ابتدا نیش و کنایه به روند مذاکرات قبلی محسوب می شود اما نکته مهم این است که در هر صورت دولت جدید استراتژی جدیدی را مطرح کرد و آن حل و فصل پرونده هسته ای در یک دوره مذاکرات کوتاه مدت و جدی بود.
اولین نتیجه زود هنگام مذاکرات جدید، توافق نامه ژنو بود که هم در داخل و هم در خارج حواشی بسیار زیادی را ایجاد کرد. این توافق به زودی منتقدین و موافقان بسیار جدی را برای خود دست و پا کرد و در صدر مباحثات روز مره مردم قرار گرفت. عملیات رسانه ای دولت از توافق ژنو یک پیروزی بسیار بزرگ برای مردم ساخت و بارها در تریبون های مختلف از جانب رئیس جمهور، مورد تمجید واقع شد چنان که رئیس جمهور در نخستین سفر استانی خود در خوزستان، توافق ژنو را اینگونه معنی کرد:
« توافق ژنو یعنی تسلیم شدن قدرتهای بزرگ در برابر ملت بزرگ ایران. توافق ژنو یعنی پذیرش فناوری صلحآمیز هستهای ایران در برابر جهان که در سایه تلاش و ایثار دانشمندان جوان به دست آوردهایم. توافق ژنو یعنی شکستن سد تحریم که به ناروا بر ملت عزیز و صلحدوست ملت ایران تحمیل شده بود.»
یکی از مهم ترین نکات مطرح در توافق ژنو زمان بندی توافق شده برای حل مسئله است. طبق توافق نامه ژنو تمام مسائل باقی مانده باید در طی گام نهایی که مدت زمان آن نهایتا تا 1 سال بعد از عقد توافق بود مورد توافق قرار گرفته و اقدامات لازم در زمان بندی مطرح شده آغاز شود.
پس از پایان این مهلت یک ساله بهتر است نگاهی کوتاه به کارنامه مذاکرات بیاندازیم تا بدون تحلیل های انتزاعی و صرفا با نگاهی به واقعیت های رقم خورده نسبت به روند کنونی قضاوتی داشته باشیم:
در طول یکسال گذشته تحریم های جدیدی علیه ایران تصویب شد که شاید به لحاظ تعداد در تاریخ ایران بی سابقه باشد . این تعداد تحریم ها را باید در کنار حفظ شاکله اصلی تحریم های قبلی، یعنی تحریم نفتی ملاحظه کرد. با این وصف باید گفت علاوه براین که تحریم های قبلی حفظ شد، تحریم های جدیدی نیز به لیست تحریم های غرب علیه ایران افزوده شد.
ضمنا حدود 7 میلیارد دلار از اموال بلوکه شده ایران در غرب طی چند قسط به ایران بازگردانده شد که این رقم برای کشوری که بودجه سالیانه اش حدود 200 میلیارد دلار است رقم آنچنانی محسوب نمی شود. البته شایان ذکر است در این مدت علاوه آمریکا اقدام به مصادره دارایی های بنیاد علوی در نیویورک کرد که ارزش آن حدود 5 میلیارد دلار تخمین زده می شود.
در مقابل جمهوری اسلامی ایران به 28 مورد تعهد قید شده در توافق ژنو در خصوص تاسیسات اتمی خود پایبند بوده و اقدامات قابل ملاحظه ای را در جهت اعتماد سازی انجام داده است. از جمله این اقدامات میتوان به چند مورد زیر اشاره کرد: از بین بردن نیمی از اورانیوم 20 درصد، کاهش درصد غنی سازی به 5 درصد، خارج کردن بیش از نیمی از تاسیسات فردو، دسترسی غربی ها به تمام اطلاعات ساخت و مونتاژ سانتریفیوژ در ایران، بازرسی های شبانه روزی از تاسیسات اتمی ایران، تعطیلی نیمی از تاسیسات نطنز، خارج کردن راکتور آب سنگین اراک از مدار، دسترسی به اطلاعات دانشمندان هسته ای ایران، عدم ادامه نصب سانتریفیوژ ها، عدم توسعه تاسیسات هسته ای و ...
با این اوصاف در گام نهایی مذاکرات هسته ای به نتیجه نرسید و توافق ژنو به مدت 7 ماه دیگر تمدید شد. مفهوم تمدید توافق ژنو این است که تمام تعهدات ایران 7 ماه دیگر ادامه خواهد داشت و احتمالا روند تحریم ها از طرف غربی ها نیز به ترتیبی که در ماه های گذشته طی شده بود ادامه خواهد یافت.
حال باید از خود پرسید که آیا اعتماد و خوش بینی به چنین مذاکراتی منطقی است؟ پاسخ این پرسش را به خوانند های این یادداشت واگذار میکنم اما سوال دیگری را خود میخواهم پاسخ دهم و آن اینکه چرا تیم مذاکره کننده ایرانی و رئیس جمهور محترم تصور می کردند که در یک دوره زمانی کوتاه مدت می توانند پرونده هسته ای ایران را حل و فصل نمایند در حالی که شاهد هستیم پس از بیش از یک سال مذاکراه و تمدید آن،جمله مشترک تمام اعضای 1+5 چنین است : مذاکرات خوب بود اما شکاف های اصلی پابرجاست.
مفهوم این جمله دیپلماتیک در زبان عامیانه چنین است که ما نتوانستیم بر سر مسائل اصلی به نتیجه برسیم. علت این خوش بینی از نظر نگارنده برآورد نادرست از طرف مقابل مذاکره است. نکته مهمی که همیشه باید بدان توجه داشت این است که برآوردهای استراتژیک میانگینی است از اطلاعات به دست آمده از اندیشه های طرف مقابل و عملکرد آنها. اندیشه های آمریکایی ها بارها و بارها در اندیشکده های مطرح آنها از جمله بروکینگز، امریکن اینتر پرایز، هادسون، بلفر و. . . مورد نقد و نقادی قرار گرفته است و در یک نمونه اوباما در اندیشکده بروکینگز مدعی می شود : اگر میتوانستم تکتک پیچ و مهرههای برنامه هستهای ایران را حذف میکردم.
در عرصه عمل هم باید گفت آمریکا در طول 200 سال گذشته، سابقه ای کاملا سیاه در حوزه تعامل با ایران دارد و چنین سابقه ای بر کسی پوشیده نیست. حال وقتی شخصی منصف به دو مقوله بالا یعنی افکار و رفتار آمریکایی ها نگاهی بیاندازد به هیچ عنوان نمیتواند تصور حل و فصل مشکلات هسته ای را در زود هنگام تصدیق کند.
چنین خطای راهبردی برای دولت و مردم ایران تعجب برانگیز است. هرچند قطار مذاکرات به ایستگاه آخر خود نرسیده است اما تا کنون نیز تجربه ی گرانبهایی نصیب مردم ایران گشته است که نباید به سادگی در گذر تاریخ فراموش شود. بماند که اگر تجربه های قبلی در یادها می ماند امروز نیازی به تجربه جدید نبود. به هر حال امیدواریم که رئیس جمهور محترم در عملی ساختن شعار انتخاباتی خود که " هم چرخ سانتریفیوژها بچرخد و هم چرخ زندگی مردم " موفق باشد.