دیدگاه

در عالم رازی است که جز به بهای خون فاش نمی شود
  • دیدگاه

    در عالم رازی است که جز به بهای خون فاش نمی شود

امام خامنه ای (حفظه الله):
دیدگاه

جوانها! بدانید، بدون هیچ‌گونه تردیدی آینده‌ی روشن و امیدبخش این کشور و این نظام متعلّق به شما است؛ شما خواهید توانست کشورتان و ملّتتان را به اوج افتخار برسانید؛ شما به توفیق الهی خواهید توانست الگو و نمونه‌ی کاملِ تمدّنِ نوینِ اسلامی را در این آب و خاک تشکیل بدهید؛ برای اینکه بتوانید این وظائف بزرگ را انجام بدهید، بایستی دین را، تقوا را، عفّت را، پاکیزگیِ روحی را در میان خودتان هرچه بیشتر ترویج کنید و تقویت کنید. جوانِ امروز احتیاج دارد به دین، به تقوا، به علم، به نشاطِ کار، به امانت، به عفّت، به [انجام‌] خدمات اجتماعی و به ورزش؛ اینها خصوصیّاتی است که جوانِ امروز به آن احتیاج دارد و شما عزیزان بسیجیِ من ان‌شاءالله توفیق انجام این کار را داشته باشید.

طبقه بندی موضوعی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کروبی» ثبت شده است

يكشنبه, ۷ دی ۱۳۹۳، ۰۱:۰۸ ب.ظ

شورای نگهبان قابل اعتماد نبود!!!

مهم ترین مسئله سال 88  قانون گریزی جریان شکست خورده انتخابات بود. کسانی که مورد تایید مردم قرار نگرفتند با برخی نگرش های سطحی و بهانه هایی از جنس بهانه های بنی اسرائیل فصل الخطاب بودن قانون را نپذیرفتند و صدمات جبران ناپذیری را به کشورمان وارد ساختند.

قبل از انتخابات جریان جنبش سبز مدعی شد تخلفات گسترده ای صورت گرفته است و پیشاپیش از تقلب احتمالی در انتخابات خبر داد و با تشکیل کمیته ای تحت عنوان صیانت از آرای مردم به این شائبه دامن زد. جدای از اینکه نگارنده معتقد است پیش از انتخابات، نامزدهای مطرح تخلفاتی را مرتکب شده اند( که برخی از اشتاباهات هر دو جناح انتخابات را رهبری در خطبه تاریخی 29 خرداد اعلام فرمودند) اما آقای موسوی اعلام کرد تخلفات صورت گرفته توسط جریان تبلیغاتی آقای احمدی نژاد ثمر نداده و مردم به آقای موسوی رای داده اند( ارجاع این ادعا نیز بر کنفرانس خبری آقای موسوی، هنگامی که هنوز برخی حوزه های رای گیری در حال اخذ رای از مردم بودند، می باشد.)

داستان تجمعات از زمانی کلید خورد که فردای انتخابات آقای احمدی نژاد به عنوان منتخب مردم معرفی شد و ادعای پیروزی آقای موسوی رنگ حقیقت به خود نگرفت. وقتی اعتراضات به اوج خود رسید از آقای موسوی خواسته میشود تا اعتراض خود را از مسیر قانونی پی گیری کند اما پاسخ ایشان چنین است : شورای نگهبان قابل اعتماد نیست!

علت قابل اعتماد نبودن شورای نگهبان سخنرانی تبلیغی دو تن از اعضای شورای نگهبان در برهه تبلیغات به نفع کاندیدای پیروز عنوان میشود.

 حال میخواهم سوالی را بپرسم و آن اینکه آیا تمایل سیاسی و اعلام رای اعضای شورای نگهبان می تواند دلیلی باشد برای از دست دادن صلاحیت این شورا در اجرای وظایف قانونی خود؟

نکته اول اینکه اصلی ترین ویژگی شورای نگهبان جهت داوری و اجرای بسیاری از وظایف محوله پس از شناخت و تسلط بر آن امور، عدالت است . عدالت همان مفهومی است که در فرض سوال فوق مخدوش می شود و از این حیث است که مدعیان می گویند شورای نگهبان قابل اعتماد نیست . پس اگر بخواهیم به صورت شفاف و صریح آن سوال را بپرسیم باید اینگونه بپرسیم که آیا اعلام رای یا داشتن تمایل سیاسی سبب از دست رفتن عدالت در اعضای شورای نگهبان میشود ؟

در پاسخ به این سوال باید گفت عدالت از منظر فقه اسلامی تعریف مشخصی دارد ( یاد آور میشود که حکومت از نظر اسلامی یک مفهوم فقهی است و بنا بر دیدگاه حضرت امام(ره)  فقاهت فقیه است که حکومت می کند و نه شخص ولی فقیه ) در تمامی مسائلی که در فقه اسلامی نیاز بر شناخت عدالت ذکر شده ( عدالت امام جماعت، عدالت ولی فقیه و .  . . ) منظور و تعریف عدالت چنین است : عمل به واجبات و ترک محرمات . البته این نکته هم قابل ذکر است که جهت احراز عدالت یک شخص نباید در زندگی آن فرد تجسس کرد و در بسیاری از موارد، باید بر اساس ظاهر اقدام به شناخت عادل کرد.

نکته دیگری که باید مطرح شود این است که اگر انسانی بتواند خوب را از بد تشخیص دهد، طرفدار خوب خواهد شد. اگر انسانی بتواند خوب را از خوب تر تشخیص دهد حتما طرفدار خوب تر خواهد بود. در مجموع اگر انسانی اهل تشخیص باشد بدین معنی که خبره یک کاری باشد و بتواند گروه ها را از هم تفکیک کرده و بین آنها قضاوت کند، حتما تمایل به بهترین گروه را خواهد داشت . با این استدلال هیچ فعال سیاسی و خبره سیاسی وجود نخواهد داشت مگر اینکه تمایل سیاسی داشته باشد.

اگر کسی مدعی شود اعضای شورای نگهبان تمایل سیاسی ندارند دروغ محض است. نگارنده مدعی است نه تنها اعضای شورای نگهبان بلکه رهبری و حضرت امام نیز تمایلات سیاسی داشتند، چرا که آنها نیز خبره سیاسی بوده و هستند. اما باید توجه داشت که تمایل سیاسی سبب نقض عدالت در اجرای قانون نمی شود. اگر بنا بر این باشد که تمایل سیاسی معادل با نقض عدالت در نظر گرفته شود هیچ شخص یا گروه سیاسی را نمی توان عادل تصور کرد و با این حساب هم مجلس و هم دولت که به صورت مشهود تمایلات سیاسی دارند و با حمایت احزاب توانسته اند رای مردم را کسب کنند و هم شورای نگهبان و هم رهبری از عدالت ساقط خواهند شد و از اولین کسانی هم که باید به دلیل عدم عادل بودن کنار گذاشته شود شخص آقای هاشمی است که در مجمع تشخیص مصلحت نظام در حال داوری میان بسیاری از اختلافات قوا و جریان های سیاسی کشور می باشند و هم زمان تمایلات سیاسی خود را نیز پنهان نکرده و هر روز با  برخی گروه ها و احزاب سیاسی اصلاح طلب و کارگزار دیدار داشته و به نفع آنها موضع میگیرند.

پس باید توجه داشت که عدالت را درست معنی کرده و دچار مغالطه در این امر نشویم. باید ذکر کرد که اعلام رای اعضای شورای نگهبان خلاف قانون نبوده ( چرا که هیچ قانونی جهت منع اعضای شورای نگهبان از اعلام رای وجود ندارد ) و طبق استدلال های مطرح شده سبب نقض عدالت اعضای شورای نگهبان نیز نمیشود.

پاسخ نهایی به سوال را نیز باید اینگونه مطرح کرد که کسی عادل است که با داشتن تمایل سیاسی طبیعی و حتمی در افکار خود به احقاق حق بپردازد و قانون را  اجرا کند و کسی به این امر تواناست که تقوا داشته باشد و این یعنی همان تعریفی که از عدالت در اسلام مطرح شده است.

در نهایت خاطر نشان میشود چنین مغالطه هایی در سال 88 سبب تفسیر به رای از قانون شد و کسانی که خود دم از رعایت قانون و قانون مداری میزدند به قانون مراجعه نکرده و مسبب فجایع جبران ناپذیری شدند.  

 

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ دی ۹۳ ، ۱۳:۰۸
حامد موفق بهروزی
يكشنبه, ۱۵ تیر ۱۳۹۳، ۱۰:۱۸ ق.ظ

رفع حصر سران فتنه با چاشنی احیا فتنه

شعله های تردید 88  چنان در میان انقلابیون اول نهضت نفوذ کرد که بسیاری از مدعیان دفاع از نظام و انقلاب را به دامن استکبار کشاند و کار به جایی رسید که  بخشی از مردم نیز دچار سوظن به نظام گشتند و در نهایت شد نباید آنچه میشد.

اکنون پس از گذشت چند سال از آن وقایع تلخ و ناگوار برخی از دست اندر کاران فتنه که به لطف مسامحه کاری دستگاه قضا اکنون کسوت های مختلفی در امور کشورداری را به عهده گرفته اند دم از رفع حصر و یا حداقل دادگاهی کردن سران فتنه میزنند و حصر این اشخاص را غیر قانونی میدانند.

در حواشی این مسئله سناریو های جالبی در حال وقوع است؛ پس از روی کار آمدن دولت تدبیر و امید، عده ای حصر فتنه گران را از تصمیم های شورای عالی امنیت ملی جلوه میدهند و به دنبال فشار سیاسی بر دکتر روحانی هستند تا به واسطه ریاست بر این شورا پیگیر رفع حصر سران فتنه باشد. این افراد که خود را ستون فقرات دولت روحانی میدانند به واسطه حمایت خود در ایام انتخابات از روحانی، سهم خود را مطالبه میکنند. از طرفی عده ای، دستور مستقیم رهبری را علت اصلی حصر فتنه گران میدانند و این مسئله را از مصادیق دیکتاتوری در نظام اسلامی ایران جلوه میدهند. 

اما واقعیت مسئله چیست و چرا این دو حرکت به موازات هم پیش میرود؟ چرا کسانی که پیگیر رفع حصر هستند به جای اینکه بر یک نقطه تمرکز داشته باشند هم زمان به دو جایگاه نظام ( شورای عالی امنیت ملی-رهبری) تمرکز کرده اند؟ آیا این مسئله سبب کاسته شدن توان آن ها نخواهد شد؟ آیا این کار نمیتواند مقصود آنها را به تاخیر بیندازد؟

در ثانی اگر رفع حصر صورت گیرد، کمترین رخدادی که در انتظار این فتنه گران است دادگاه انقلاب اسلامی است. آیا اشخاصی که پیگیر رفع حصر هستند امید دارند نتیجه دادگاه بهتر از حصر خانگی باشد؟ لذا باید پرسید هدف اصلی این افراد چیست؟

در پاسخ به پرسش های بالا ذکر چند دو نکته الزامی است:

1- اول باید روشن شود در نظام جمهوری اسلامی وظیفه قضاوت و دادرسی به عهده چه کسی است. یافتن این پرسش به دوگونه امکان پذیر است:

الف) بررسی مبانی فقهی اسلامی

ب) بررسی قانون اساسی  

الف: در کتاب « ولایت فقیه» امام خمینی در صفحه 75 مطلبی که با عنوان « منصب قضا متعلق به کیست؟» اینگونه آمده است: حضرت امیر المومنین (ع) خطاب به شریح میفرماید : « تو برمقام و منصبی قرار گرفته ای که جز نبی یا وصی نبی و یا شقی کسی بر آن قرار نمیگیرد» و شریح چون نبی و وصی نیست شقی بوده است که بر مسند قضاوت نشسته است. در ادامه این مطلب آمده است که : از روایات برمی آید که تصدی منصب قضا با پیغمبر(ص) یا وصی اوست. در این که فقهای عادل به حسب تعیین ائمه (ع) منصب قضا (دادرسی) را دارا هستند و منصب قضا از مناصب فقهای عادل است اختلافی نیست. همین طور در صفحه 77 این کتاب روایتی از صدوق مطرح میشود که امام میفرماید: از حکم کردن بپرهیزید زیرا حکومت(دادرسی) فقط برای امامی است که عالم به قضاوت ( و آیین دادرسی و قوانین) و عادل در میان مسلمانان باشد، برای پیغمبر است یا وصی پیغمبر. و در ادامه این مطلب اینگونه آمده است : پس قضا (دادرسی) برای کسی است که این سه شرط ( یعنی رئیس و عالم و عادل) را داشته باشد.      

توجه داشته باشید که این سه شرط همان شروط ولی فقیه میباشد.                                           
                            
آیت الله جوادی آملی در کتاب « ولایت فقیه، ولایت فقاهت و عدالت» صفحه 242 وظایف و شئون حاکم اسلامی را این گونه میشمارد : فقیه جامع الشرایط دارای چهار شأن میباشد که دوشأنش علمی است و دو شأن دیگر آن عملی میباشد. این چهار وظیفه عبارتند از: 1-حفاظت 2-افتا 3-قضا 4-ولا            

آیت الله جوادی آملی در صفحه 244 کتابشان در توضیح وظیفه سوم ( قضا ) این گونه مینویسند : این وظیفه حاکم اسلامی، یعنی تنفیذ عملی احکام صادر شده برخلاف وظیفه سابق( افتا) مربوط به عمل و در محدوده اجرای احکام اسلام است.                                  

با این توضیحات فهم میشود که در بحث فقهی وظیفه قضاوت در نظام اسلامی به عهده ولی فقیه است      
                                                                
ب: در قانون اساسی هم طبق اصل110 وظیفه نصب و عزل و قبول استعفای عالیترین مقام قضایی کشور به عهده ولی فقیه گذاشته شده که دلیل این مسئله هم همان مبنای فقهی است که در بخش قبل ذکر شد.    

در مجموع باید دانست که وظیفه قضاوت در نظام جمهوری اسلامی ایران به عهده ولی فقیه است که بنا به ضرورت عقلی با ساختاری که ایجاده شده است انجام دادرسی با واسطه قوه قضاییه صورت میپذیرد.

2-بارها رهبر معظم انقلاب و آیت الله آملی لاریجانی اعلام کرده اند که نظام اسلامی در برخورد با فتنه گران با ملاطفت برخورد کرده است و در برخی موارد بنا به مصالح با مسامحه کاری از جرم فتنه گران گذشت کرده است.

با دو نکته فوق به نظر میرسد کسانی که به دنبال دادگاهی کردن سران فتنه هستند دلشان به حال آنها نسوخته است چرا که اگر آنها در دادگاه مجازات شوند مجازاتی بسیار شدیدتر از حصرخانگی در انتظارشان خواهد بود. فلذا به دنبال هدف دیگری از این مسئله هستند.

باید توجه داشت اگر رفع حصر صورت گیرد و سران فتنه به دادگاه فرستاده شوند اولین بازخوردی که رقم میخورد، احیای جو فتنه در کشور خواهد بود.از آنجایی که حکم دادگاه بسیار شدیدتر از حصر ساده خانگی است، اعلام آن حکم خود میتواند جرقه ای دیگر بر خاکستر فتنه باشد.

اما مسیری که باید طی شود تا این جرقه بتواند آتش فتنه را روشن کند پررنگ کردن شعارهای ایام فتنه 88 میباشد. یاد آور میشود در آن ایام یکی از اصلی ترین شعارهای فتنه گران، دیکتاتوری نظام اسلامی بود. کسانی که امروز شعار رفع حصر سر میدهند، در تلاش هستند  اذهان عمومی را به این سمت سوق دهند که، کسی که به ناحق دستور حصر را صادر کرده است رهبری است و حتی رئیس جمهوری ایران هم نتوانسته رهبری را راضی به رفع حصر کند فلذا دیکتاتوری ادامه دارد.  

در خاتمه یاد آور میشود مشروعیت شورای عالی امنیت ملی و تمام ارگان های نظام اسلامی متوقف بر تایید ولی فقیه میباشد فلذا باکی نیست از این که گفته شود رفع حصر به دستور رهبر انقلاب صورت گرفته چه اینکه بنا به دلایل ذکر شده این نکته عین وظایف ولی فقیه میباشد اما باید دقت کرد که پشت پرده این فضاسازی رسانه ای چیزی نیست جز احیای دوباره فتنه گران .
۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۹۳ ، ۱۰:۱۸
حامد موفق بهروزی